نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 120
حجت خدا بر خلق پس از من است، هر كس او را اطاعت كند، نجات
يافته و هر كس با او مخالفت ورزد، گمراه و بدبخت است.
منافقان گفتند: محمد
6 در باره پسر عمّش، اشتباه مىكند و به بيراهه
مىرود، و چيزى كه او را فريفته او كرده، كشتن دليران و يكهتازان و هماوران «بدر»
و غيره از قريش و عرب و يهود است، و هر چه در باره على 7 مىگويد، و از
او پشتيبانى به عمل مىآورد، از روى هواست، (نعوذ باللَّه) همه اين مطالب به گوشش
پيامبر 6 رسيد و مفسدان نهگانه، در خانه «اقرع بن
حابس تميمى» اجتماع كردند در آن روز «صهيب رومى» ساكن آن خانه بود.
اين سه نفر گفتند: محمد
6 در دوستى على 7 زياده روى كرده اگر
مىتوانست دستور بندگى او را هم مىداد.
نزول ستاره در حقانيّت
على 7
«سعد ابن ابى وقاص» گفت:
اى كاش محمد 6 در باره او، نشانهاى از آسمان مىآورد
چنان كه در باره خود، نشانههايى مثل: انشقاق ماه و غيره آورد.
در آن شب همان افراد
بيتوته كردند، تا اينكه ستارهاى از آسمان آمد و بالاى ديوار خانه على 7 قرار گرفت، و مدينه را روشن كرد و نورش به درون خانهها و اماكن و جاهاى
تاريك رسيد، اهالى شهر وحشتزده از خانهها بيرون آمدند و نمىدانستند آن ستاره بر
بام خانه چه كسى فرود آمده، اما مىدانستند بر بام برخى از منازل پيامبر خدا 6 قرار گرفته است! چون پيامبر 6 صداى ناله مردم را شنيد، به مسجد رفت و به مردم اعلام داشت: از چه مىهراسيد،
اين ستاره بر بام خانه على 7 فرود آمده؟
گفتند: درست است، فرمود:
چرا به منافقين نهگانهاى كه ديروز در خانه
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 120