نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 12
مولود كعبه
در كتاب «بشارة المصطفى»
از «يزيد بن قعنب» روايت شده كه گفته: روزى من و «عباس بن عبد المطلب» و گروهى از
قبيله «عبد العزى» در مقابل خانه خدا نشسته بوديم كه ناگهان «فاطمه بنت اسد» مادر
امير المؤمنين 7 را ديديم- و اين در حالى بود كه نه ماه از حملش
مىگذشت و درد زايمان او را فراگرفته بود- و گفت: بار خدايا من به تو و به آنچه از
سوى تو فرود آمده و به پيامبرانت ايمان دارم و گفتار جدم ابراهيم خليل را تصديق
مىنمايم و مىدانم كه او اين خانه را بنيان نهاد، پس تو را به حق بنيانگذار اين
خانه و به حق كودكى كه در شكم دارم، سوگندت مىدهم، كه اين لحظه را بر من آسان
بگردان؟! راوى گفت: ديدم خانه از جانب پشت شكافت و فاطمه به درونش رفت و از نظرها
پنهان شد و ديوار به حال نخست بازگشت، ما بر آن شديم كه قفل در را باز كنيم، ولى
باز نشد و دانستيم كه اين امر از سوى خداست.
روز چهارم فاطمه 3 در حالى كه على 7 را بر روى دست داشت، از خانه خدا بيرون آمد و
گفت: من بر همه زنان پيشين، سبقت جستم، زيرا آسيه دخت «مزاحم»، خدا را در جايى
پنهانى عبادت مىكرد كه خدا جز در حال اضطرار، به عبادت در آن مكان راضى نبود و
مريم دختر عمران، نخل خشكيده خرما را با دستش به حركت درآورد، تا رطبى تازه از آن
بخورد، اما من بر خانه حق وارد شدم و از ميوههاى بهشتى خوردم و آنگاه كه خواستم
از درون خانه بيرون آيم؛ سروشى از غيب به من بانگ برزد: اى فاطمه 3،
او را على 7 نام گذار و سوگند به خداى بلند مرتبه كه مىفرمايد: نام او
را از نام خود، مشتق و جدا كردم، اسم او از اسم من است و او را با آداب خويش،
تأديب مىسازم و بر مشكلات و پيچيدگيهاى دانشم آگاهش مىنمايم، او كسى است كه بتها
را
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 12