نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 11
و نيز به سند خود از «ابن عباس» نقل كرده كه: از پيامبر در
باره كلماتى كه از سوى خدا به آدم القا شد سؤال كردند كه چه چيز باعث قبولى توبه
وى گشت؟
فرمود: خداوند را به حق
محمد، على، فاطمه، حسن و حسين : خواند، كه توبهاش را بپذيرد و خدا هم
پذيرفت.![1] در كتاب
«مناقب» اهل سنّت آمده كه رسول گرامى 6 فرمود: «من و
على چهارده هزار سال پيش از خلقت آدم، نورى در دست خدا بوديم و آنگاه كه خدا آدم
را آفريد؛ آن نور را به صلب وى انتقال داد و همواره آن را از صلبى به صلب ديگر
منتقل مىكرد، تا او را در صلب عبد المطلب مستقرّ ساخت، سپس او را از صلب عبد
المطلب بيرون آورد و به دو قسم تقسيم نمود؛ قسمتى را در صلب عبد اللَّه و قسمت
ديگر را در صلب ابى طالب قرار داد، پس على از من و من از او هستم، گوشت او گوشت من
و خون او خون من است، پس كسى كه او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و من نيز او را
دوست مىدارم و كسى كه به او كينه ورزد به من كينه ورزيده و من هم به او خشم
مىكنم».[2]
ُ قال رسول اللَّه 6: كنت أنا و علىّ نورا بين يدىّ اللَّه عزّ و جلّ من
قبل ان يخلق اللَّه آدم باربعة عشر الف سنّة فلمّا خلق اللَّه آدم سلك ذلك النّور
في صلبه فلم يزل اللَّه عزّ و جلّ ينقله من صلب الى صلب حتّى اقرّه في صلب عبد
المطلب، ثمّ اخرجه من صلب عبد المطّلب فقسمه قسمين قسما في صلب عبد اللَّه و قسما
في صلب ابى طالب فعلىّ منّى و أنا منه لحمه لحمى و دمه دمى فمن احبّه احبّنى و
احبّه و من ابغضه ابغضنى و ابغضه.
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد جلد : 2 صفحه : 11