responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 118

حقيقت امر آگاه نمى‌كند؟ و خبرى را كه على 7 داده، برايم روشن نمى‌سازد؟ اى ابى بكر گفت: واى بر تو اى عمر، پيامبر خدا 6 پس از ارتحالش، زنده شد و مرا در مورد ستمى كه به على 7 كرده‌ام مؤاخذه نمود كه حقش را به او بازگردانم و خود از اين امر كنار بكشم؟ عمر اصرار داشت ماجرا را بداند، ولى به عمر گفت: خدا مى‌داند كه على 7 به من گفت: تو نمى‌گذارى از زير بار اين مظلمه بيرون بيايم و تو شيطان من هستى مرا رها كن؟ عمر مصرا از او خواست، تا بالاخره جريان را برايش نقل كرد.

سپس مطالب ديگرى در اينجا به ميان آمده كه به عللى از ترجمه آن خوددارى شد.

اقرار اصحاب كهف به ولايت و امامت على 7

از سلمان روايت شده كه گفت: ابو بكر و عمر و عثمان، بر پيامبر 6 وارد شدند، و پرسيدند: چرا على 7 را در هر حال بر ما ترجيح مى‌دهى؟! پيامبر 6 در پاسخ فرمود: من او را ترجيح ندادم، بلكه خدا او را ترجيح داده است.

پرسيدند: دليل چيست؟

فرمود: اگر از من نمى‌پذيريد، از ميان مرده‌ها، صادق‌تر از اصحاب كهف، نمى‌يابيد و من شما و على 7 را به سوى آنان مى‌فرستم و سلمان را شاهد قرار مى‌دهم، تا بر آنان سلام كنيد، پس خدا براى هر كس آنها را زنده كر، او افضل است؟

همگى پذيرفتند و پيامبر 6 دستور داد، فرشى را گستردند و على 7 را در وسط و هر كدام از آنها را در گوشه‌اى نشاند و سلمان هم بر گوشه چهارمش نشست، آنگاه فرمود: اى باد ايشان را نزد اصحاب كهف ببر و به من بازگردان؟! سليمان گويد: باد ما را به سوى آنها حمل كرد، ناگهان بر در غارى بزرگ فرود آورد.

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست