responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 117

پيامبر 6 از نظرشان پنهان شد.

عكس العمل ابو بكر در برابر حادثه عجيب فوق‌

ابى بكر به امام 7 متوسل شد، و او را سوگند داد كه همراه من بيا، تا به مسجد رسول خدا 6 برويم و از منبر بالا روم و آنچه ديدم براى مردم تعريف كنم و خود را از حكومت خلع و آن را به تو تسليم نمايم!.

امام 7 فرمود: من در كنار تو هستم، اگر شيطان را رها كنى؟ ابى بكر گفت:

اگر او مرا رها نكند، من او را رها مى‌كنم.

امير المؤمنين 7 فرمود: ولى تو از او اطاعت مى‌كنى و از فرمانش سر نمى‌تابى، و آنچه بر تو نمايان شد، به منظور اتمام حجت صورت گرفت، سپس از مسجد قبا خارج و راهى مسجد پيامبر 6 شدند.

در راه، نفس ابى بكر مى‌گرفت، و رنگش دگرگون مى‌شد و مردمى كه حال و روز او را مى‌ديدند، نمى‌دانستند، علتش چيست؟

تا اين كه با عمر ملاقات كرد، عمر پرسيد: چه چيز خليفه پيامبر 6 را ناراحت كرده؟

ابى بكر گفت: مرا رها كن، به خدا سوگند پس از اين، به سخنان تو توجّه نمى‌كنم؟

عمر گفت: حال به كجا مى‌روى؟ گفت: به مسجد و منبر؟

گفت: اكنون موقع نماز نيست؟ گفت: مرا رها كن كه: نيازى به كلام تو ندارم؟

عمر گفت: بهتر است پيش از ورود به مسجد به خانه بروى و وضويى تازه كنى؟

ابى بكر، پذيرفت و به امام على 7 گفت: شما در مسجد و كنار منبر منتظر آمدن من باش! تا نزد تو بيايم! امام 7 لبخندى زد و فرمود: به تو گفتم: كه تو را رها نمى‌كند، و بعد امام 7 به مسجد رفت و در كنار منبر به انتظار او نشست.

ابى بكر نيز به همراه عمر وارد منزل شد و عمر پرسيد: چرا خليفه مرا از

نام کتاب : إرشاد القلوب ت سلگی نویسنده : دیلمی، حسن بن محمد    جلد : 2  صفحه : 117
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست