نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 95
گرفت. و آن طفل حقيقت خود را نشان ميداد كه:
من با اينكه كودكم چقدر بزرگم.
ايشان ميفرمودند: اين عظمت حقيقى اوست. فلهذا ما بايد به اطفال خود
احترام گذاريم و به نظر بزرگ به آنها بنگريم. زيرا كه بزرگند؛ و ما ايشانرا خُرد
مىپنداريم. ابراهيم پسر دو ساله رسول الله بقدرى بزرگ بود كه اگر مىماند، به
مثابه خود پيغمبر بزرگ مىشد. كأنّه پيغمبر همان فرزندش ابراهيم است كه بزرگ شده،
و ابراهيم همان پيامبر است، نهايت امر در دوران خردسالى و طفوليّت؛ ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ.[1]
ميفرمودند: لهذا براى احترام كودكان نوزاد، خوب است انسان تا چهل روز
مجامعت نكند، و قنداقه نوزادان را تا چند ماهگى در مجالس علم و محافل ذكر و
حسينيّه و محالّ عزادارى كه نام حضرت سيّد الشّهداء برده مىشود ببرند؛ چرا كه نفس
طفل همچون مغناطيس است و علوم و اوراد و اذكار و قُدّوسيّت روح امام حسين را جذب
ميكند. طفل گرچه زبان ندارد ولى ادراك ميكند، و روحش در دوران كودكى اگر در محلّ
يا در محالّ معصيت برده شود، آن جرم و گناه او را آلوده ميكند؛ و اگر در محلّ و يا
محالّ ذكر و عبادت و علم برده شود، آن پاكى و صفا را به خود ميگيرد.
نفس بچّه قابليّت محضه است و آثار خوب يا بد را اخذ ميكند و تا آخر
عمر در وى ثابت مىماند
ميفرمودند: شما اطفال خود را در كنار اطاق روضه خوانى يا اطاق ذكرى
كه داريد قرار بدهيد! علماء سابق اينطور عمل مىنمودند. زيرا آثارى را كه طفل در
اين زمان به خود اخذ مىنمايد تا آخر عمر در او ثابت مىماند و جزو غرائز و صفات
فطرى وى ميگردد. چرا كه نفس بچّه در اين زمان، قابليّت محضه است؛ گرچه اين معنىِ
مهمّ و اين سرّ خطير را عامّه مردم ادراك نكنند