responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 86

فى الله رسيده بودند، و به عبارت دگر: سفر إلى الله به پايان رسيده، اشتغال به سفر دوّم كه فى الله است داشته‌اند. همانطور كه در احوال ملّاى رومى در وقت سرودن اين اشعار، و احوال آن مرد شاعر شيعى وارد در شهر حلب نيز بدينگونه بوده است كه جنبه وجه الخَلقى آنها تبديل به جنبه وجه الحقّى و وجه الرَّبّى گرديده است؛ و از درجات نفس عبور كرده، در حرم عزّ توحيد و حريم وصال حقّ متمكّن گرديده‌اند.

امّا سائر افراد مردم كه در عالم كثرات گرفتارند و از نفس برون نيامده‌اند، حتماً بايد گريه و عزادارى و سينه زنى و نوحه خوانى كنند تا بدينطريق بتوانند راه را طىّ كنند و بدان مقصد عالى نائل آيند. اين مجاز قنطره‌اى است براى آن حقيقت. همچنانكه در روايات كثيره مستفيضه ما را امر به عزادارى نموده‌اند تا بدينوسيله جان خود را پاك كنيم و با آن سروران در طىّ اين سبيل هم آهنگ گرديم.

و تازه وقتيكه أسفار أربعه طىّ شد، از لوازم بقاء بالله بعد از مقام فناء فى الله، متشكّل شدن به عوالم كثرت، و حقّ هر عالم را كما هو حقّه رعايت نمودن است كه با خداوند در عالم خلق بودن و متّصف به صفات خلقى در عين وحدت ربوبى گرديدن مى‌باشد كه هم عشق است و هم عزا، هم توحيد است و هم كثرت؛ چنانكه عين خود اين حالات در حضرت آقاى حدّاد در اواخر عمر مشاهده مى‌شد كه پس از مقام فناءِ صرف و تمكّن در تجرّد، داراى مقام بقاء بوده‌اند. توأم با همان عشق شديد، در مجالس سوگوارى، گريه و عزادارى ناشى از سوز دل و حرقت قلب از ايشان مشهود بود. خود حضرت سيّد الشّهداء 7 هم به حضرت سكينه دختر عزيزشان فرمودند

: لا تُحْرِقى قَلْبى بِدَمْعِكِ حَسْرَةً

مادامَ مِنّى الرّوحُ فى جُثْمانى‌

«قلب مرا با سرشكت آتش مزن، اين سرشكى كه از روى حسرت‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 86
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست