نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 77
خيار برايشان به بام ميبردم، چون در آن فصل
هنوز انگور نرسيده بود.
اذان صبح، نماز را با ايشان به جماعت بجاى آورده و سپس ايشان به سجده
ميرفتند، و قريب نيم ساعت و سه ربع و احياناً يك ساعت سجده شان طول مىكشيد. و
بعضاً به حمّام رفته دوشى ميگرفتند و بيرون ميرفتند براى زيارت قبر مطهّر حضرت
سيّد الشّهداء 7 و قبر مطهّر حضرت أبا الفضل العبّاس سلامُ الله عَليه،
و بعضى از حوائج منزل را در مراجعت تهيّه نموده و به خانه باز مىگشتند.
در شب عرفه بقدرى رفقا از نجف و كاظمين و سماوه و ايران آمده بودند
كه حياط و ايوان و اطاقها پر شد؛ و مقدارى از دعاهاى شب عرفه خوانده شد، و الحقّ
مجلس جذّاب و با حالى بود. آنگاه همگى غذاى مختصرى تناول نموده و براى زيارت و
انجام اعمال آن شب از منزل بيرون رفتند. و چند نفرى به خانه برگشتند كه از اخصّ
أصدقاء و رفقاى ايشان به شمار مىآمدند.
تشرّف به نجف اشرف در ايّام عيد غدير و مراجعت به كربلا براى اوّل
ماه محرّم
روز قبل از عيد غدير در خدمتشان به نجف اشرف، براى زيارت مخصوصه عيد
غدير مشرّف شديم. و ظهر روز عيد، همه رفقا جميعاً در منزل آقا سيّد حسين نجفى دعوت
داشتند. حضرت آية الله حاج شيخ عبّاس با تمام اطرافيانشان بودند. آنهم محفل بسيار
با حال و وجد آور بود.
ايشان روز بعد از عيد به كربلا مراجعت كردند، و حقير براى تشرّف و
زيارت بيشترى و تجديد عهد با دوستان سابق چند روزى بيشتر ماندم؛ و ورودم در منزل
حضرت استاد آقاى حاج شيخ عبّاس بود؛ و تا روز بيست و چهارم كه روز مباهله رسول خدا
و اهل بيتشان با نصاراى نجران است، و روز بيست و پنجم كه روز خاتم بخشى و روز نزول
سوره هَلْ أَتى درباره اهل بيت است، در نجف
اشرف توقّف نموده، و سپس كه ايّام محرّم نزديك شده و در آستانه طلوع هلال غم انگيز
آن بوديم به كربلا مراجعت نمودم تا از بركات عزادارى تحت
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 77