نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 76
چند بار حضرت آقا وى را در حضور بنده دعوا
كردند كه تو خلاف شرع ميكنى و اقتداى به مأموم جائز نيست! امّا او مىگفت: در عالم
واقع آقا امام است همه جا، خواه مأموم باشد و يا امام؛ و در اينصورت من كه اين
مطلب را فهميدهام نمىتوانم به غير او اقتدا نمايم. ايشان ميفرمودند: اگر اين
كلام تو درست باشد بايد به سيّد محمّد حسين اقتدا كنى نه به من، چون مرا در هر حال
امام ميدانى إمامًا أوْ مَأمومًا. ولى حاج محمّد على گوشش به اين سخنها بدهكار
نبود، و حتّى با وجود ايشان در ساليان متمادى يكبار هم به حقير اقتدا ننمود.
كيفيّت نماز شب و سجده آقاى حاج سيّد هاشم حدّاد
ايشان در اوّل غروب پس از نماز مغرب مقدار مختصرى به عنوان شام آنچه
را كه از منزل مجاور يعنى منزل سر كوچه كه عيالاتشان آنجا بودند مىآوردند، تناول
نموده و پس از اداى نماز عشاء ميخوابيدند. ساعتى ميگذشت بيدار مىشدند و از بام به
زير مىآمدند و تجديد وضو نموده، بالا مىآمدند و چند ركعت نماز با صداى خوش و
آهنگ دلنشين قرآن از سورههاى طويل ميخواندند؛ و بعداً قدرى همينطور متفكّراً رو
به قبله مىنشستند؛ و سپس ميخوابيدند. باز بيدار مىشدند، و چند ركعت نماز ديگر به
همين منوال ميخواندند. و چون شبها كوتاه بود لهذا ديگر وقتى به اذان صبح باقى
نمىماند. و چه بسا در اينحال يا در دفعه اوّل كه بيدار مىشدند ميفرمودند: سيّد
محمّد حسين! چاى يا آب گرمى بياور! حقير پائين ميرفتم و روى چراغ فتيله نفتى چاى
درست ميكردم و فوراً مىآوردم.
ميفرمودند: مرحوم آقا (يعنى مرحوم قاضى) خودش اينطور بود و به ما هم
اينطور دستور داده بود كه: در ميان شب چون براى نماز شب بر مىخيزيد چيز مختصرى
تناول كنيد؛ مثل چاى يا دوغ يا يك خوشه انگور، يا چيز مختصر ديگرى كه بدن شما از
كسالت بيرون آيد و نشاط براى عبادت داشته باشيد. بنابراين بنده هر چه ايشان ميل
داشتند، گاه آب جوش و يا چاى و يا دوغ و يا
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 76