نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 75
پروردگار تو، كه آن وجه داراى صفت جلال و
جمال است.»
در اين كريمه شريفه مىبينيم كه
ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ صفت براى وَجْهُ رَبِّكَ آمده است نه براى رَبِّكَ. و وجه ربّ است كه به
أبديّت پيوسته، و از حدوث فراتر رفته، و به دو لباس مرحمت جمال و اكرام، و عزّت
جلال و عظمت مخلّع گرديده است.
حضرت آقاى حاج سيّد هاشم در اين سفر قرآن بسيار ميخواندند، آنهم تكيه
به صوت با صداى حزين و نيكو. و قرآنشان بسيار جذّاب و گدازنده و فانى كننده بود. و
از ابيات ابن فارض بالاخصّ از تائيّه كبرى قرائت مىنمودند آنهم با صوت و صدا.
اقتداء حضرت آقا در بعضى از نمازها بجهت تثبيت ايشان حقير را در
قرائت و نفى خواطر
نمازهاى صبح و ظهر و عصر را بنده به ايشان اقتدا ميكردم، چون كسى در
منزل نبود جز يك نفر از رفقاى صميمى. امّا نماز مغرب و عشاء را ايشان به حقير
اقتدا مىنمودند، و غالباً هم در روى بام انجام ميگرفت؛ و دستور داده بودند كه:
حقير در نمازها سورههاى بلند را بخوانم مانند يس، و واقعه و مُسَبّحات[1] و تبارك و منافقين و هَلْ أَتى و ما أشْبَهَها، براى آنكه
ايشان چون اقتدا مىكنند حقير را در قرائت و نفى خواطر تثبيت نمايند؛ و ميفرمودند:
اينطور بهتر است تا آنكه شما به من اقتدا كنى!
حقير هم از همين سُوَر در نمازها انتخاب نموده و قرائت مىنمودم،
البتّه قدرى تكيه به صدا و به فرموده ايشان با صوت حزين.
امّا در اين نمازها حاج محمّد على به ايشان اقتدا مىنمود. بدينصورت
كه بنده امام بودم و حضرت آقا مأموم، و ايشان در همين جماعت به آقا اقتدا ميكرد، و
مىگفت: من قدرت ندارم به غير آقا اقتدا كنم