نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 685
در اينصورت باز هم بايد به كلام مردم توجّه
كنيم؟ يا بايد سراغ علم و يقين خود برويم و قُلِ اللَّهُ ثُمَّ
ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [1] (بگو: خدا و بگذار آنانرا
تا در افكار باطل و نيّات واهى خود بازى كنند.) را نصب العَيْن خود قرار دهيم؟
حاج سيّد هاشم حدّاد تربيت شده دست مبارك مرحوم حاج سيّد ميرزا على
آقاى قاضى بود. او ميدانست دست پروردهاش چيست، و درجات و مقاماتش كدام است، ايقان
و عرفان او در چه حَدّ اعلاى از ارتقاء و سُمُوّ راه يافته است.
من چه مىفهمم؟ خبره و خرّيت اين فنّ آن بزرگ مرد الهى است. من از
حدّاد فقط عبادتى، و توجّهى، و مراقبهاى، و التزامى به دستورات شرع، و متانت و وقار
و تمكين و صبر و تحمّل و أمثال ذلك را در مىيابم، ولى از منشأ و مصدر اين خصائص و
آثار خبرى ندارم. من نورى را مشاهده ميكنم، امّا از كارخانه نور آفرين اطّلاعى
ندارم. مرحوم قاضى واسطه در ايصال نور بوده است، و از نصب كليدها و مخازن در ميان
راهها و تبديل نور عظمت شصت هزار ولت به برق قابل استفاده در شهرها مطّلع است.
او كه در دكّان آهنگرى وى ميرود، و ساعتها در ميان دود و شعله و گرما
بر روى زمين مىنشيند، و به وى ميگويد: روزى اى سيّد هاشم بيايد كه از اطراف و
اكناف بيايند و