responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 588

نشان‌ها بيكاره‌اند، و كار بدست اوست جلّ و عزّ. بنابراين، مطلب خيلى واضح و روشن است كه: علّت شرك مردم، دوئيّت و دوبينى است كه به اين اعتبارهاى بى پايه و ريشه، لباس عزّت پوشانده است. و اين حدود و قيود و ماهيّات را با أصل الوجود خلط كرده، و عزّت را از وجود دزديده و بدينها نسبت داده است.

اگر شما اسم مهر را از روى اين بردارى، ديگر وجودِ مهرى نيست. تعيّن نيست، فقر و نياز نيست. اينها همه مال اين حدود عدميّه است. و اگر اينها برداشته شود، يك وجود بحت بسيط و گسترده ميماند كه آن را وجود منبسط گويند؛ و آن نيز پس از رفع حدود ماهوى امكانى خود، فانى در وجود حَىّ قيّوم أزلى و أبدى است. اينست حقيقت توحيد كه شما از آن به وحدت وجود ياد مى‌كنيد!

شما مسأله را پيچ ميدهيد و بُغرنج مى‌كنيد. مسأله بسيار ساده و واضح است. يعنى به هر چيز كه مى‌نگرى اوّل بايد خدا را ببينى نه آن چيز را. «آن» كه ميگوئى آن، چشمت را كور كرده و نمى‌گذارد خدا را ببينى. لفظ آن را از آن بينداز، خدا ميماند و بس.

در مراجعت از سامرّاء هم چند روزى در كاظمين عليهما السّلام براى اتمام زيارت آن إمامَين هُمامَين بوديم و سكونت در منزل حاج عبد الزّهراء گرعاوى بود در گرعات كه از رود دجله عبور ميكرد.

يك روز عصر نزديك به غروب بود كه يكى از شاگردان حاج سيّد هاشم كه با وجود شدّت علاقه و مكاشفات روحيّه، بسيار ايشان را از جهت تمرّد و عدم اطاعت رنج ميداد، و پيوسته در سفرها بدون اذن و اجازه ايشان همراه مى‌شد، و زن و بچّه خود را به تأويلات واهيه بى سرپرست ميگذاشت؛ و حضرت آقا هم كراراً و مراراً او را از خود دور نموده بودند، و دعواهاى سخت‌

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 588
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست