نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 585
ظاهر شدن، و آنجا در مصر دختر زرگرى را به
زنى خواستن، و از او فرزندان توليد كردن، و بعد از هفت سال باز در نيل مصر غوطه
خوردن، و باز به بغداد بر سر جامههاى خودش سر برآوردن، و جامهها را به جاى خود
يافتن، و رفتن به خانقاه، و سجّادهها همچنان بسته به بند خودش ديدن، و گفتن
صوفيان كه: زود سجّادهها به جامع ببر و بينداز كه ما منتظر تو نشستهايم، ايراد
فرمود، و فرمود كه: اين حال كه بر اين صوفى زرگر طارى گشت كه ساعتى به نسبت با او
و اهل بيت او هفت سالِ زمانى ظاهر شد بعد از تفحّص كردن و آن فرزندان او را كه در
آن هفت سال متولّد شده بودند به بغداد نقل كردن، بنا بر آن بود كه آن صوفى زرگر را
در معنى آيتِ «فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ
سَنَةٍ» [1] إشكالى در دل افتاده بود، حقّ تعالى براى رفع اشكال او
را اين حال بر او اظهار كرد تا ايمانش به حقيقت اين آيت قوى شود. وَ اللَهُ
الْهادى. [2]
تحفّظ و خوددارى اكيد حاج سيّد هاشم از بروز كرامات و خوارق عادات
بارى، نظير اين امور از شاگرد ايشان، ما از خود حضرت آقا در تمام
مدّت مديد ارادت نشنيديم، و از كسى ديگر هم نشنيديم تا درباره ايشان نقل كند؛ يا
كار خارق العادهاى انجام دهند، و يا مطلبى از غيب بگويند. زيرا كه ميفرمودند:
اينگونه كارها بنده را از خدا به خود مشغول مىنمايد و خلاف سير ميباشد. آرى، به
جز چند مورد بسيار ناچيز:
مثلًا پس از پايان تحصيل حقير در نجف أشرف، وقتى كه بنا شد به طهران
مراجعت كنيم، فرمودند: اينك سيّد محمّد حسين به طهران ميرود و چه مشكلاتى در پيش
دارد! و من تصوّر ميكردم كه بواسطه آمدن به طهران، از مشكلات نجف و تقيّه با روش و
مرام غالبِ بر حوزه كه ضدّ عرفان و سير و سلوك بود، راحت مىشويم و در محيطى باز و
گسترده ميتوانيم به كارهاى خود
______________________________
[1] ذيل آيه 4، از سوره 70: المعارج
[2] «مشارق الدَّرارىّ» ص 513 تا ص 515
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 585