responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 556

و پيراهن. و بعضى اوقات مشت مشت انگشترى ميخريدند و ميدادند. و غالباً سراغ انگشترى فروشهاى فقير كه در كنار صحن كربلا و يا كاظمين بساط مى‌انداختند ميرفتند و از آنها ميخريدند.

آنها هم ايشان را كاملًا شناخته و آشنا بودند. هر وقت ايشان از صحن عبور ميكرد از دور او را صدا ميزدند: سيّد هاشم! بيا انگشترى آورده‌ايم.

يك روز حقير براى ناخن گرفتن نياز به قيچى داشتم، و در آن اطاق كه در منزل ديگر بود قيچى نبود. فوراً ربع دينار كه در جيبشان بود دادند به حاج محمّد على كه الان يك قيچى بخر. و من ميدانستم كه در آن وقت، تمام پول ايشان همان يك ربع دينار است.

يعنى براى ايشان ابتياع قيچى جديد بدين كيفيّت، آسان‌تر بود از فرستادن به منزل ديگر و آوردن قيچى، در حاليكه فاصله ميان دو منزل چند قدم بيشتر نبود.

حالات خوش توحيدى، و بعضى از كرامات آقاى حاج سيّد هاشم‌

ايشان با داشتن سرمايه‌هاى معنوى إلهى و متحقّق بودن به ولايت كه هر گونه كارى حتّى كرامات عجيبه و غريبه از او ساخته است، در تمام مدّت عمر يكبار ديده نشد كه از آن طريق ارتزاق كند و يا رفع حاجت بنمايد؛ و ميفرمود: خدا دوست دارد بنده‌اش تسليم باشد و او براى بنده خود اختيار كند، نه آنكه بنده چيزى را اختيار كند. اختيار بنده مطلوب نيست؛ و خواست او گرچه برآورده شود و مى‌شود، خلاف روش محبّت و عبوديّت است. خدا دوست دارد بنده‌اش بنده شود، يعنى از اراده و اختيار بيرون شود.

به شاگردان خود توصيه مى‌نمودند: دنبال كشف و كرامات نرويد! اين طلب‌ها سالك را از خدا دور ميكند گرچه مطلوبش حاصل شود. كرامت و كشفى كه خدا پيش آورد ممدوح است نه آنرا كه بنده دنبال كند.

ما در تمام مدّت عمر از ايشان يك كلام كه حاكى از مقام و يا بيان كشف و

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 556
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست