نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 49
راه كسب احكام در زمان غيبت، طريقه مألوفه
فقهاست؛ و بايد عامّه مردم از راه تعليم و تعلّم و تدريس و تدرّس و بيان روايات
أئمّه معصومين، احكام را اخذ كنند و به اعمال و وظائف خود رفتار نمايند. طبق أدلّه
قطعيّه و شواهد يقينيّه مطلب از اينقرار است، و به ضرورت مُسَلَّميّتِ اجماع
مسلمين و همه شيعه، راه منحصر به فرد است. براى عامّه مردم ابداً چارهاى جز رجوع
به علماء و فقهاء نيست، و گرنه در كام شيطان فرو رفته و لقمه چربى براى يكبار
بلعيدن او مىشوند.
پاسخ از «اشكال چهارم: كفايت روح مرحوم آية الله انصارى در تربيت
شاگردان»
امّا پاسخ اشكال چهارم: اين استدلال صد در صد همان استدلال عُمر است
كه گفت: پس از رسول خدا، احتياج به امام زنده نداريم. سنّت رسول خدا در دست است، و
كتاب خدا براى ما بس است: حَسْبُنا كِتابُ اللَهِ، كَفانا كِتابُ اللَه. اگر روح
انصارى پس از مرگ در تدبير امور عالم ظاهر كافى بود، و نياز به استاد زنده وارسته
پيراسته از هواى نفس گذشته نبود، چرا رسول خدا صلّى الله عليه و آله اين همه توصيه
و سفارش و بيان و خطبه درباره رجوع به حضرت أمير المؤمنين 7 ايراد
فرمود؟ چرا آن گروه انبوه را در مراجعت از حِجّة الوَداع در هَجير تابستان در
جُحْفَه در سرزمين غدير خمّ معطّل كرد و آن خطبه غرّا و شيوا را قرائت فرمود؟ آيا روح
آية الله انصارى قوىتر است يا روح رسول الله؟!
چرا أمير المؤمنين 7 وصيّت به امام حسن مجتبى 7 نمود؟ و چرا هر يك از امامان وصيّت به امام زندهاى نمودند، و تا امروز هم
ما قائل به امام زنده هستيم؟ و برآورده شدن حاجات و توسّلات و تدبير امور عالم به
دست ولىّ الله المُطلق الاعظم حجّة بن الحسن العسكرىّ أرواحنا فداه مىباشد؟
بطوريكه توسّل به هر امام و هر ولىّ متوفّى به آنحضرت بر ميگردد، و رتق و فتق امور
به يد مبارك اوست. چرا هر پيامبرى براى خود جانشين معيّن نمود؟ كافى بود كه به
تمام امّت بگويد: من كه از دنيا رفتم، روحم قوىتر مىشود، نفسم
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 49