responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 480

كسيكه از رگ گردن او به او نزديكتر است.

بر اين اساس، متفرّقات و گسيختگيهاى او التيام مى‌پذيرد و تأليف مى‌شود، پس از رسوم خود فانى ميشود، و براى او اظهار مخفيّات و اسرار ميكند، و به علوم خودش وى را تشريف مى‌بخشد؛ پس زمينش به اهتزاز آمده سر سبز و خرّم ميگردد، و آب فرو رفته چشمه‌اش از نو ميجوشد و فوران ميزند، و دلش را مى‌گشايد و وسعت ميدهد؛ وسعتى كه نه زمينش و نه آسمانش بقدر سعه و گسترش آن نخواهند بود.»

\*\*\* در اين سال هم در دهه عاشورا هوا گرم بود، و روزها بعضى از نجف أشرف و بعضى از كاظمين عليهما السّلام و برخى از دوستان زوّار ايرانى به خدمتشان مى‌رسيدند. يكروز يكى از رفقا در عالم رويا ديده بود: هوا به شدّت گرم است و رفقا هم در منزل ايشان كم و بيش مجتمعند و همه تشنه، و از شدّت تشنگى لَه لَه ميزنند. در اينحال آقا حاج سيّد هاشم وارد شد با همان پيراهن عربى بلند و سر برهنه، و يك قالب تمام يخ در زير بغل دارد و هى فرياد ميزند: بيائيد از اين يخها و آبهاى خوشگوار بنوشيد! ولى ابداً كسى گوش نميدهد و گوئى اصلًا صداى ايشان را نمى‌شنود.

سلوك راه خدا بدون انفاق و ايثار و جلوه جلال، محال است‌

حضرت آقا كراراً ميفرمودند: اين راه مستلزم ايثار و از خود گذشتگى است؛ و بعضى از رفقاى ما تنبل‌اند و حاضر براى انفاق و ايثار نيستند، و لذا متوقّف مى‌مانند. من براى ملاقات و ديدار آنها زياد به كاظمين عليهما السّلام ميروم و شبها و روزها مى‌مانم، وليكن اين كافى نيست. زيرا در مجالس انس و مذاكرات، پيوسته ذكر جمال مى‌شود، و وَجد و نشاطى حاصل ميگردد؛ امّا همينكه بخواهم گوشى از كسى بگيرم همه فرار مى‌كنند و كسى باقى نمى‌ماند؛ و بالاخره بدون جلال كه كار تمام نمى‌شود؛ و لهذا من متحيّرم در كار بسيارى از

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 480
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست