responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 381

امّا معيّت بر زعم ايشان چون معيّت وجود است به ماهيّات، و ماهيّت ملوّث نيست؛ به خلاف معيّت شخص با فضله كه از قبيل معيّت جسم است مر جسم را و به آن ملوّث ميتواند شد.

و أيضاً سخن در نفى وجودات ممكنات است كه آثار وجودِ حقّند؛ و أثر شى‌ء فضله آن شى‌ء نمى‌شود تا تمثيل و تنظير كه نموده‌اند درست باشد. و لهذا اگر كسى شيخ علاء الدّوله را گفتى كه: كتاب «عروة» فضله تست، غضب خواستى نمود و مسامحه و تجوّز را تجويز نمى‌فرمود.

بالجمله أمثال اين كلمات پريشان نه لايق به علوّ شأن ايشان است؛ ديگرچه گويد و چه نويسد درويشى درويشان است. [1]

أقول: الحقّ مرحوم قاضىِ شهيد خوب از شيخ پاسخ داده است، و حقّ مطلب را أدا فرموده است.

و حقير گويد: اشكال علاء الدّوله به شيخ محيى الدّين، اشكال برهانى نيست، بلكه خطابه و شعر، بلكه مغالطه است. و اين از كسى كه خود را حكيم ميداند بعيد است. إشكال او مثل هُوْ كردن است. شيخ محيى الدّين در جواب وى ميگويد: اگر مراد از عينيّت فضله، عينيّت با نفس ناطقه و روح است، اين مثال مع الفارق است؛ و اگر عينيّت با جسم و بدن است، آرى ما ملتزم به اين عينيّت مى‌شويم.

مگر شما مقدارى از همين فضله يا بول و يا خون نجس و كثيف را در آزمايشگاه تحليل نمى‌كنيد و از تحليل آن به تمام جهات بدن انسان از سلامت و مرض و نژاد و انواع و اقسام جهات اختلاف انواع پى نمى‌بريد؟! اگر فضله بهيچوجه مناسبتى با بدن نداشت اين عجائب از كجا كشف مى‌شد؟ عنوان‌

______________________________ [1] «مجالس المؤمنين» مجلس ششم، احوال محيى الدّين عربى، ص 283

نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    جلد : 1  صفحه : 381
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست