( «اگر بگوئى: رأى تو چيست درباره كسى كه وجود را چنان مىبيند كه در
عين آنكه حقيقت واجب است و قابل تجزيه و انقسام نيست معذلك بر پيكرهاى موجودات
گسترده شده است، و در تمام اشياء ظهور نموده بطوريكه چيزى از آن خالى نمىباشد،
بلكه آن وجود، حقيقت أشياء و عين اشياء است، و امتياز و تعدّد و تقيّد و تعيّن
اشياء بواسطه اعتباريّات است؛ و آن را مثال ميزنند به دريا و ظهور دريا در صورت و
شكل امواج كثيره با آنكه در حقيقت چيزى غير از حقيقت دريا و آب در ميانه نيست؟
من ميگويم: اين معنى را با قواى عقلانى نمىتوان ادراك نمود، بلكه
بايد با مشاهدات كشفيّه آنرا دريافت نمود نه با گفتگوهاى بحثى و مناظرات عقلى. و
راه هر كس براى آنچه كه وى براى آن آفريده شده باز و آسان است.»)
و امّا آنچه شيخ علاء الدّوله در آخر گفته كه اگر كسى گويد كه فضله
شيخ عين وجود شيخ است، غضب خواهد فرمود و مسامحه نخواهد نمود؛ تمثيلى به غايت
ناستوده است، و به فضله نادرويشى آلوده. زيرا كه ارباب توحيد اگر معيّت حقّ را به
أشياء چون معيّت جسم به جسم دانند اين فساد لازم آيد
______________________________
[1]. گفتار مير سيّد شريف را در «روضات» طبع سنگى ج 4، ص 194، از
«مقامع الفَضل» نقل نموده است.
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 380