نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 342
«زنائى را كه شما انجام ميدهيد مورد عفو
قرار ميدهيد، و كسيكه متعه كند و به سوى شما بيايد او را مىكشيد)»
عامّه شيعه را به اتّهام رَفْض مىكشند، ولى كافر و مُلحد را رها
مىكنند
و از بعضى ثقات شنيده شده كه در مبادى سلطنت سلطان جلال الدّين محمّد
أكبر پادشاه غازى، چون مخدوم الملك هندى كه مخدوم كُرّه مروانِ حمار بود، به كشتن
بعضى از آحاد شيعه كه در ملازمت آن پادشاه بود فتوى داد، تا آنكه مير حبشى تربتى و
ميرزا مقيم هَرَوىّ را كشتند؛ ملّا غَزالى مشهدىّ از مشاهده آن حالت خائف و مضطرب
شده به خدمت ملّا قاسم كاهى مشهور كه صوفى ملامتى بود و طائفه جُغْتاى معتقد او
بودند رفت و صورت حال را عرض نموده التماس تدبيرى جهت خود ازو نمود.
مولانا قاسم گفت: تدبير آنستكه تو نيز مانند من اظهار شيوه الحاد كنى
تا از ضرر اين طائفه ايمن شوى! [1]
مرحوم قاضى، محيى الدّين و ملّاى رومى را كامل و شيعه ميدانستهاند
حضرت آقا حاج سيّد هاشم حدّاد قَدّس الله روحَه ميفرمودند: مرحوم آقا
(آقاى قاضى) به محيى الدّين عربى و كتاب «فتوحات مكّيّة» وى بسيار توجّه داشتند، و
ميفرمودهاند: محيى الدّين از كاملين است، و در «فتوحات» او شواهد و ادلّهاى
فراوان است كه او شيعه بوده است؛ و مطالبى كه مناقض با اصول مسلّمه اهل سنّت است
بسيار است.
محيى الدّين كتاب «فتوحات» را در مكّه مكرّمه نوشت، و سپس تمام اوراق
آن را بر روى سقف كعبه پهن كرد و گذاشت يك سال بماند تا بواسطه باريدن باران،
مطالب باطلهاى اگر در آن است شسته شود و محو گردد، و حقّ از باطل مشخّص شود. پس
از يك سال باريدن بارانهاى پياپى و متناوب، وقتيكه اوراق گسترده را جمع نمود
مشاهده كرد كه حتّى يك كلمه هم از آن شسته نشده
______________________________
[1] «مجالسُ المؤمنين» ترجمه حال محيى الدّين محمّد بن علىٍّ
العربىّ الطّآئىّ الحاتِمىّ الاندلسىّ، مجلس ششم، ص 281 تا ص 283
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 342