«لا إله إلّا الله. اى عمو جان من! حقّاً بزرگ است در نزد خداوند
آنكه فردا تو در پيشگاه او بايستى و خداوند به تو بگويد: چرا در ميان بندگان من به
چيزى كه ندانستهاى فتوى دادهاى در حاليكه در ميان امّت من از تو داناتر وجود
داشت؟!»
تا آخر روايت كه حاوى مطالب نفيسه است. و اين روايت را مرحوم جدّ ما
مجلسى رضوان الله عليه از كتاب «عيون المعجزات» روايت نموده است. [1]
روايت علىّ بن جعفر درباره درخواست أعمام و برادران حضرت رضا،
رضايت دادن آنحضرت را به حكم قيافه شناسان درباره فرزندشان
و مرحوم شيخ انصارى در «مكاسب محرّمه» در باب حرمة القيافة روايتى
نقل كرده است كه شايسته دقّت است:
______________________________
[1] «بحار الانوار» طبع كمپانى، ج 12، در تاريخ أبى جعفر حضرت جواد
7، بابٌ فى فَضآئلهِ و أحْوالِ خُلَفآءِ زَمانِهِ و أصْحابِه، ص 124 عن
«عيون المعجزات»: لَمّا قُبِضَ الرِّضا عَلَيْهِ السَّلامُ كانَ سِنُّ أبى
جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلامُ نَحْوَ سَبْعِ سِنينَ، فَاخْتُلِفَ الْكَلِمَةُ مِنَ
النّاسِ بِبَغْدادَ وَ فى الامْصار- الرّوايةَ و كانتْ طَويلةً. (ترجمه اين روايت
بطور كامل در جلد سوّم «امام شناسى» از دوره علوم و معارف اسلام، در ضمن بحث لزوم
متابعت از أعلم در درس سى و يكم آمده است.)
نام کتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) نویسنده : حسينى طهرانى، سید محمد حسين جلد : 1 صفحه : 230