نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 250
شهر برده به مزبله انداختند و خاك و خاشاك
بر جنازهاش ريختند.
مالك بن دينار را در خواب گفتند: فلانى درگذشته و به مزبلهاش
افكندهاند، برخيز او را از آنجا بردار غسل بده و در مقبره نيكان دفن كن. گفت:
پروردگارا! او در ميان خلق به بدكارى معروف بود؛ مگر چه چيز به درگاه كبرياى تو
آورده كه سزاى چنين كرامتى شده است؟
جواب آمد: چون به حالت جان دادن رسيد كه نامه عمل خود را نظر كرد و
چون همه را خطا ديد، مفلسانه به درگاه ما ناليد و عاجزانه به بارگاه ما نظر كرد،
چون دست بر دامن فضل ما زد، بر دردمندى او رحم كرديم و چنان او را بخشيدم كه انگار
گناهى نداشته بود، از عذاب نجاتش داديم و به نعمتهاى پايدارش رسانديم، كدام درد
زده به درگاه ما ناليد كه او را شفا نداديم؟ و كدام غمگين از ما خلاصى طلبيد كه
خلعت شادكامى بر او نپوشانديم؟![1]
[إن الله لا يغفر أن يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء][3]
مسلما خدا اين كه به او شرك ورزيده شود نمىآمرزد، و غير آن را براى
هر كس كه بخواهد مىآمرزد. و هر كه به خدا شرك بياورد، مسلما گناه بزرگى را مرتكب
شده است.