نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 189
و به من نيكى نموده و لطف و الطافت را از من
دريغ نداشتى. من غرق فضل و كمال توام. اى روزى دهندهام و اى عطا كننده توفيقم! تو
به من عطا كردى. تو مرا بىنياز نمودى. تو مرا به دست آوردى. تو پناهم دادى. تو
مرا از هر شرى نگاه داشتى.
به تو هدايت يافتم. به تو حفظ شدم. به تو آبرويم به جا ماند. تو مرا
بخشيدى.
تو مرا جبران كردى. تو به من تمكن دادى. تو مرا عزيز كرده و يارى
نمودى. تو پشتيبان من شدى و مرا تأييد فرمودى.
تو مرا يارى كردى و شفا و عافيت دادى و گراميم داشتى. اى خداى تبارك
و تعالى! حمد دائم و شكر هميشگى سزاوار توست. پس اى مولاى مهربان! در برابر اين
همه محبت و نعمت و واقعيتهايى كه به من ارزانى داشتى، منم كه به گناه اقرار دارم.
از من بگذر. من بد كردم. خطا كردم. سهل انگارى داشتم. دچار نادانى گشتم. به غفلت
گرفتار آمدم. اشتباه كردم. به خود دلگرم شدم. دچار برنامههاى عمدى گشتم. با تو
عهد بستم ولى عهد شكستم. با تو بيعت كردم پيمان گسستم.
هم اكنون اقرار و اعتراف دارم كه در برابر چه خداى بزرگى و چه مولاى
مهربانى به گناه و معصيت برخاستم.
پروردگارا! تو به من امر كردى، من سرپيچى نمودم. از گناه نهيم كردى،
ولى آلوده شدم. چه راهى دارم كه خود را نسبت به اين همه گناه معذور دارم. و با چه
قوتى خود را از عذاب برهانم. و با چه پروندهاى به محضرت آيم؟.
با گوش و چشم و زبان و دست و قدم كه تمامش نعمتهاى تو بود، تو را
معصيت كردم.
آرى، چنان است خدا و چنين است عبد. او با آن همه نعمتهايش و با اين
همه گناهانش! يك بار ديگر فكر كنيم كه در برابر چه بزرگوارى به گناه و معصيت
برخاستيم و با چه جرأت و جسارتى حدود او را شكستيم؟
نام کتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 189