responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 235

شروط تجارت‌

پيامبر اسلام به حكيم بن حزام اجازه تجارت نداد مگر اين كه با او عهد كرد سه برنامه را در تجارت رعايت كند: پس گرفتن جنس از خريدارى كه از خريدش پشيمان شده است؛ مهلت دادن به كسى كه در پرداخت پول دچار مشكل شده است؛ و گرفتن حق از ديگران چه اين كه كامل باشد يا نباشد[1].

شعوانه و توبه‌

مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى «معراج السعادة»، در رابطه با توبه واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى‌كند:

او زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى‌توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شعوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى‌شد، او در آن مجالس آوازه‌خوانى مى‌كرد، مى‌رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى‌كرد، شعوانه را در اين امور عده‌اى از دختران و زنان همراهى مى‌كردند.

روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچه‌اى مى‌گذشت، شنيد از خانه‌اى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعره گنهكاران است!


[1] - اصول كافى: 5/ 151، باب آداب التجارة، حديث 4.

نام کتاب : عبرت‌آموز نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 235
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست