responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 83

3- در صورتيكه دو حرف ساكن باشد در تقطيع، ساكن دوم متحرك ميگردد مثال:

«شادشو» مساوى است با شادِشو بر وزن فاعلن.

4- اگر سه حرف ساكن، متوالى باشد گاهى هردو ساكن متحرك ميشود مانند «دوست را» مساوى است با «دوست را» بر وزن مفتعلن ولى غالبا در صورت اجتماع سه ساكن، ساكن سوم مخصوصا در آخر بيت از تقطيع مى‌افتد.

5- چنانكه گفته شد مدار بلندى و كوتاهى هجا، مقدار كشش صوت است. گاهى كسره اضافه، اشباع ميشود و در تلفظ، ياء ساكن به آن افزوده ميگردد. همچنين ممكن است «هاء» غير ملفوظ و «واو» عطف بحساب آيد. مثال: «جان ترا» مساوى است با «جانى ترا» بر وزن مستفعلن.

6- حروفى كه نوشته نميشود و به تلفظ درمى‌آيد از قبيل «واو» غيرمكتوب در (داود) و الف غيرمكتوب در (ابرهيم)، در تقطيع بحساب مى‌آيد و حقا در فارسى بايد اين نوع حروف نوشته شود.

7- تنوين كه بصورت نون ساكن تلفظ ميشود در تقطيع، يك حرف بشمار است. خلاصه در نظر عروضيان، تقطيع واقعى آن است كه شعر برحسب تفريعات فنى عروضى با وزن سالم يا مزحوف يكى از بحور چنانكه خود استخراج كرده‌اند موافق آيد و گاهى هم راجع به متفرعات بحور ميان آنان اختلاف است لكن حق اين است كه تقطيع، صرفا جهت يكسان بودن وزن همه مصراعهاى يك منظومه است و لذا بهر صورت كه اين غايت حاصل آيد درست ميباشد. ممكن است منظومه‌اى با اختلاف اندكى در وصل و فصلها با دو بحر مناسب آيد. اينگونه منظومه‌ها را ذو- بحرين خوانند مانند سحر حلال اهلى شيرازى:

خواجه در ابريشم و ما در گليم‌

عاقبت اى دل همه يكسر گليم‌

اگر الف ابريشم و الف «اى» از تلفظ بيفتد بحر سريع مكسوف است و اگر الف به تلفظ درآيد بحر رمل مسدس محذوف ميباشد.

يادآورى- حروفى كه گاهى در تقطيع ساقط ميشود در اين بيت جمع آمده:

هفت حرف است آنچه مكتوب است و نايد در بيان‌

باء و تاء و ياء و هاء و نون، الف، پس دال دان‌

مبحث پنجم: زحافات و علل ساده‌

1- خرب، انداختن «ميم» از مفاعيلن ميباشد تا فاعيلن شود و بجاى آن مفعولن گذارند.

2- خرم، انداختن «ميم» و «نون» از مفاعيلن ميباشد تا فاعيل شود و بجاى آن مفعول قرار دهند.

3- بتر، در مفاعيلن عبارت است از انداختن «ميم» از اول و ساكن كردن «عين» و انداختن حروف بعد از آن و در نتيجه «مفاعيلن» ميشود «فاع».

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست