responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 715

گربزى: بمعنى دليرى است. معرب آن جربزه است و در زبان عادى، جربزه را در معنى ظرفيت و استعداد بكار ميبريم كه برحسب تلفظ عربى، بايد بفتح اول و سوم بر وزن «وسوسه» باشد. مراد سعدى اين است كه نفس يعنى شهوت و غضب، نبايد بر عقل، حكومت كند و حكومت نفس بر عقل نهايت ناتوانى است.

______________________________ (318)-

در خرمى بر سرايى ببند ...

بيت بر وزن شماره 3 با قافيه مقيد.

(319)-

كه بانگ زن از وى برآيد بلند:

جمله وصفى است براى «سرايى».

«بلند» قيد است براى «برآيد» «وى» ضمير است راجع به «سراى».

مراد بيت اين است كه اگر بانوى خانه درشتخوى و اهل نزاع و جنجال باشد، در خانه او خرمى و خوشبختى وجود ندارد.

(60) راى بى‌قوت مكر و فسون است ...

(320)- راى بى‌قوت ...: سعدى جمع بودن عقل و قوت را براى توفيق افراد و جوامع لازم ميداند و جدايى آنها را از يكديگر، مايه فساد ميشناسد. در اين عبارت، مقايسه بكار رفته و «مكر و فسون» در برابر «جهل و جنون» قرار گرفته و با آوردن اين الفاظ، صنعت موازنه و سجع بكار رفته است.

مراد اين است كه اگر شخص، فكرى تازه داشته باشد و نتواند آن فكر را عملى سازد منحرف ميشود و در مقام مكر و فريب برمى‌آيد. همچنين در مقابل، كسى كه داراى قدرت و زور، لكن فاقد فكر و انديشه باشد از قدرت خود بر ضرر خويش و اجتماع سوء استفاده ميكند ازاين‌رو رفتارش از روى نادانى بلكه ناشى از جنون و ديوانگى است.

(321)- فسون: و افسون كلمه يا كلمه‌هايى است كه با خواندن يا نوشتن آن، مار يا حيوان مضر ديگرى را تحت تسلط خويش مى‌آورند ريشه آن فساييدن است و ريشه اول آن‌aS ميباشد. ناصر خسرو گويد:

مار فسا گرچه فسونگر بود

كشته شود عاقبت از مار خويش‌

فسون مجازا بمعنى نيرنك هم آمده و در اينجا همان معنى مجازى اراده شده.

(322)-

تميز بايد و تدبير و عقل وانگه ملك ....

فرد بر وزن شماره 12

(323)-

كه ملك و دولت نادان سلاح جنك خداست:

مفاد مصراع آنكه:

نادان اگر قدرت و دولتى يابد از قدرت خود در راه ستمگارى استفاده ميكند و ستمگرى، جنگ با خدا است.

نام کتاب : شرح گلستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 715
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست