نام کتاب : شرح دعاى صباح نویسنده : آقا نجفى قوچانى جلد : 1 صفحه : 35
صفت دلالت را نمود بر اسم لاقتضاء مقام
التوسل و تا آنكه اشاره باشد به علّت بودن مبدأ از براى اسناد صلّ. اليك و في
اللّيل. هر دو متعلّقند به دليل. الأليل صفت ليل است و مشتق از اوست به جهت اراده
مبالغه، مثل ظلّ الظّليل و عرب عربا و دهيه دهيا و مراد از دليل حضرت نبوى است و
مراد از ليل زمان جاهليّت است كه شمس معرفت از ميان برخاسته بود و كثرت معاصى و
بدعتها و كفريّات آن زمان چون ظلمت معنوى دارند كأنّه آن زمان را مثل شب تاريك
نموده بودند.
يعنى: رحمت نازل كن بار خدايا بر آن كسى كه دليل و رهنما به سوى تو
بود در شب بسيار تاريكى كه ظلمت جهل و نادانى و خدانشناسى همه عالم را فرا گرفته
بود و مردم در وادى ضلالت و گمراهى حيران و سرگردان بودند، پس او دليل شد خلق را
به سوى تو با كلمات خود به دلالت لفظى و به وجود و اوصاف حميده خود به دلالت عقلى
كما قال صلى اللّه عليه و آله: «من رآنى فقد رأى الحقّ». [1] و قال: علىّ 7 «معرفتى بنورانيّة معرفة الله» پس اگر مراد از دليل نفس وجود مبارك باشد،
مراد از ليل مىتوان بود تعيّن بشرى، و ظلمت كثرت و تارى امكان.
و الماسك من أسبابك بحبل الشّرف الاطول، عطف است بر الدّليل، اسباب
جمع سبب است و سبب به معنى ريسمانى است كه بر شاخ درخت بندند و به واسطه او بر آن
درخت بالا روند و مراد در اينجا يا كتب انبياء است يا شرايع و اديان آنها كه تشبيه
شده است به ريسمان چون اديان هم واسطه ترقّى در مدارج كمالات است پس در اسباب و
حبل استعاره تحقيقيّه است كه اطلاق مشبّه بر مشبّه به شده است و وصف او به أطوليّه
ترشيح است[1] و اگر مراد
از حبل دين اسلام شد وصف به أطوليّه به اعتبار باقى بودن اوست تا روز قيامت و
همچنين اگر مراد قرآن باشد، چون از باقى كتب سماويّه جامعتر و معجزه بودن او
مشهود خلق است، الى يوم القيامه و داراى شرع اسلام است كه غير منسوخ است إلى يوم
القيامة و او است عروة الوثقى التي لا انفصام لها كما قال عزّ من قائل:
______________________________
[1] بحار الانوار، ج 58- 235، حديث 1، هر كه مرا ببيند البته كه حق
را ديده است.
[1] - به پاورقى شماره 3 صفحه 14 همين كتاب مراجعه شود.
نام کتاب : شرح دعاى صباح نویسنده : آقا نجفى قوچانى جلد : 1 صفحه : 35