نام کتاب : شرح دعاى صباح نویسنده : آقا نجفى قوچانى جلد : 1 صفحه : 34
حق نباشد چو بدن انسان مركّب است از عناصر
اربعه كه هر يك مايل به مركز خود است، اگر حفظ حق نباشد فورا هر يك شروع كنند به
رفتن مركز خود چنانكه معلوم شود بعد مردن.
بدان كه سيره فاضله و طريقه عادله در مقام سؤال و عرض حوائج نمودن
عبد به مولاى خود و فقير به ولىّ النّعم آن كه اوّلا در مقام تمجيد و ثناء او بر
آيد و ذكر شطرى از فضايل او نمايد پس از آن در مقام شكر گذارى نعمتها و عطاهاى او
برآيد پس از آن دست توسّل به دامن دوستان و مقرّبين آن درگاه برزند و دعا و ثناى
او را گويد تا عرض او در موقع قبول افتد و سؤال او به حلّ اجابت رسد لهذا اين مولى
الموالى با مولاى على الإطلاق از اوّل بر اين و تيره مشى نمود و چون كريمتر و
محبوبتر و مقرّبتر به درگاه حق از حضرت مصطفى صلى اللّه عليه و آله و آل او نبود
لهذا دست توسّل به دامن ايشان زد.
چون كمال انقطاع حاصل بود بين اين جمله و فقرات سابقه و اين مقتضى
ترك عطف است لهذا ترك عطف نمود. صلّ در مورد دعا است به معنى طلب رحمت است.
اللّهمّ در اصل يا اللّه بوده، حرف ندا حذف شده است عوض آن ميم مشدّده در آخر آن
زياد شده است و لهذا جمع بين هر دو نشود و وجه تقديم صلّ بر اللّهمّ اقتضاء مقام
توسّل است.
كثرت اهتمام به او را. على الدّليل متعلّق است به صلّ و دليل به معنى
رهنما است و اختيار صفت دلالت را نمود بر اسم لاقتضاء مقام التوسل و تا آنكه اشاره
باشد به علّت بودن مبدأ