responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 348

جهانديده‌يى‌[1] گفتش اى هوشيار،

اگر مردى، اين يك سخن گوش دار

برو شكر كن چون به خر برنه‌اى‌[2]

كه آخر بنى آدمى خرنه‌اى‌

حكايت (9) [فقيهى برافتاده مستى گذشت ....]

فقيهى برافتاده مستى گذشت،

به مستورى‌[3] خويش مغرور گشت‌

ز نخوت‌[4] برو التفاتى نكرد

جوان سر برآورد: كاى پيرمرد،

برو شكر كن، چون به نعمت درى‌

كه محرومى آيد ز مستكبرى‌[5]

يكى را كه دربند بينى مخند

مبادا كه ناگه درافتى به بند

نه آخر در امكان تقدير هست‌

كه فردا چو من باشى افتاده مست؟

ترا آسمان خط به مسجد نوشت‌

مزن طعنه بر ديگرى بركنشت‌[6]

ببند اى مسلمان به شكرانه دست‌

كه زنار[7] مغ، در ميانت نبست‌

نه خود ميرود هركه جويان اوست‌

به نفعش كشان‌[8] ميبرد لطف دوست‌


[1] جهانديده‌يى ...: اين بيت در بعضى نسخه‌ها چنين ضبط شده است:

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

[2] به خر برنه‌اى: اگر بر خر سوار نيستى سپاس آن بگذار كه آدمى شده‌اى نه خر باركش.

[3] - مستورى: پوشيدگى، در اينجا مراد عفت و پاكى است.

[4] نخوت:( با فتح اول لفظ عربى): تكبر.

[5] كه محرومى آيد ز مستكبرى: اشاره دارد به نااميد شدن ابليس به واسطه تكبرى كه ورزيد و از سجده بر آدم خوددارى كرد.

[6] كنشت:( با ضم اول): معمول است ولى با( فتح اول) درست است، زيرا مأخوذ است از كناسيا در پهلوى و كنوشنا در آرامى و كنسه در عبرى و كنيسه در عربى و كليسا در زبان فارسى.

اين الفاظ به معنى مجمع و جامعه است. كنشت با ضم اول اسم مصدر است از كردن به اضافه حرف« ت» و به معنى كردار است.

[7] زنار مغ در ميانت نبست: فاعل فعل، خدا است. مصراع اول اشاره دارد به دست بستن اهل تسنن در هنگام نماز كه در اصطلاح تكتيف خوانده ميشود. اين عمل را پيشوايان بعضى از مذاهب تسنن مستحب ميدانند و در نزد ما شيعيان جايز نيست.

[8] به نفعش كشان ميبرد لطف دوست اشاره دارد به اين آيه كريمه قرآنى‌« ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ»( آيه 4 از سوره جمعه). در بعضى از نسخه‌ها به« عنفش» ضبط شده و اين ضبط هم درست مينمايد، زيرا بسا است كه ما تصور مى‌كنيم بجانب امرى مكروه ما را ميكشانند و حال آنكه آن كار در فرجام به مصلحت ما است.« عنف»( بضم اول) بمعنى سختى و برخلاف ميل است.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست