[5] كه محرومى آيد ز مستكبرى: اشاره دارد به نااميد
شدن ابليس به واسطه تكبرى كه ورزيد و از سجده بر آدم خوددارى كرد.
[6] كنشت:( با ضم اول): معمول است ولى با( فتح اول)
درست است، زيرا مأخوذ است از كناسيا در پهلوى و كنوشنا در آرامى و كنسه در عبرى و
كنيسه در عربى و كليسا در زبان فارسى.
اين الفاظ به معنى مجمع و جامعه
است. كنشت با ضم اول اسم مصدر است از كردن به اضافه حرف« ت» و به معنى كردار است.
[7] زنار مغ در ميانت نبست: فاعل فعل، خدا است. مصراع
اول اشاره دارد به دست بستن اهل تسنن در هنگام نماز كه در اصطلاح تكتيف خوانده
ميشود. اين عمل را پيشوايان بعضى از مذاهب تسنن مستحب ميدانند و در نزد ما شيعيان
جايز نيست.
[8] به نفعش كشان ميبرد لطف دوست اشاره دارد به اين
آيه كريمه قرآنى« ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ»( آيه 4
از سوره جمعه). در بعضى از نسخهها به« عنفش» ضبط شده و اين ضبط هم درست مينمايد،
زيرا بسا است كه ما تصور مىكنيم بجانب امرى مكروه ما را ميكشانند و حال آنكه آن
كار در فرجام به مصلحت ما است.« عنف»( بضم اول) بمعنى سختى و برخلاف ميل است.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 348