[3] - صندل: چوبى است مخصوص كه ميسائيدند و به وسيله
ماليدن آن بر سر رفع گرما و سردرد ميكردهاند. بىگمان صندل براى سرى كه باسندان
كوفته شده باشد هرگز سودمند نتواند بود. مراد از« بدرد»« به محل درد» است.
[4] مزاجت ...: در قديم به چهارگونه مزاج قائل بودند:
خشك گرم- تر گرم- تر سرد- خشك گرم. ميگفتند مزاج آب تر و سرد است. مزاج هوا تر و
گرم است. مزاج خاك خشك و سرد است. آتش از چهار عنصر ديگر سبكتر و محل طبيعتش
بالاتر از آنهاست و خاك خشك و سرد است. آتش از چهار عنصر ديگر سبكتر و محل طبيعتش
بالاتر از آنهاست و خاك كه سرد و خشك است از عناصر ديگر سنگينتر و محاط در سه
عنصر ديگر مىباشد.
همچنين براى آدمى باين چهار مزاج
قائل بودند و مزاجهاى آدمى را به نام صفرائى، سودائى، بلغمى، دموى( خونى) تقسيم
ميكردند و اخلاق را هم تابع مزاجهاى چهارگانه ميپنداشتند. اما امروزه منشها را
وابسته به مزاج نميدانند بهرحال اين چهار طبع كه مركب از خشكى و ترى و گرمى و سردى
است اگر در حال اعتدال باشند، تن آدمى سالم است و اگر اعتدال آنها بر هم خورد،
بيمارى پيش ميآيد. باين نكته بسيارى از حكماء و شعراء اشاره كردهاند من جمله ابو
العلاى معرى در اين باب بيتى دارد و شيخ اجل در گلستان هم به اين مطلب تصريح كرده
است.
سألتُ حبيبى
الوصلَ منه دُعابَةً
و أعْلَمُ
أنَّ الوصل ليس يكونُ
فمَاسَ دلالًا
و ابتهاجاً و قال لى
برفقٍ مجيباً(
ما سألتَ يَهُونُ)
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 349