responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 303

بگفت آن خردمند زيباسرشت،

جوابى كه بر ديده بايد نبشت:

ترا صبر بر من نباشد مگر

و ليكن مرا باشد[1] از نيشكر

حلاوت نباشد شكر در نيش،

چو باشد تقاضاى تلخ از پيش‌

حكايت (7) [يكى را ز مردان روشن‌ضمير ....]

يكى را ز مردان روشن‌ضمير،

امير ختن‌[2] داد طاقى حرير[3]

ز شادى چو گلبرگ خندان شكفت‌

نپوشيد و دستش ببوسيد و گفت:

چه خوب است تشريف شاه ختن‌

وز آن خوبتر خرقه خويشتن‌

گر آزاده‌اى بر زمين خسب و بس‌

مكن بهر قالى زمين بوس كس‌

حكايت (8) [يكى نانخورش جز پيازى نداشت ....]

يكى نانخورش‌[4] جز پيازى نداشت‌

چو ديگر كسان برگ و سازى نداشت‌

پراكنده‌يى گفتش: اى خاكسار،

برو طبخى‌[5] از خون يغما بيار

بخواه و مدار از كس اى خواجه باك،

كه مقطوع روزى بود شرمناك‌

قبا بست و چابك نورديد دست‌

قبايش دريدند و دستش شكست‌

شنيدم كه ميگفت و خون ميگريست:

كه اى نفس، خود كرده را چاره نيست‌

بلاجوى باشد گرفتار آز

من و خانه من بعد و نان و پياز

جوينى‌[6] كه از سعى بازو خورم‌

به از ميده‌[7] بر خوان اهل كرم‌


[1] مرا باشد از نيشكر ...: من ميتوانم از نيشكر صرفنظر كنم. مسند اليه براى« باشد»« صبر» است كه به قرينه حذف شده است.

[2] ختن: شهرى بوده در تركستان شرقى( تركستان چين) و گاهى هم بر تمام تركستان چين اطلاق شده است چنانكه چين شمالى راختا نيز ميگفتند و در نوشته‌هاى اسلامى مراد از ختا و ختن چين شمالى و تركمنستان شرقى است.

[3] - طاقى حرير: يك قواره حرير.

[4] نانخورش: خورشى كه با نان خورند، و در عربى« ادام» گويند.

[5] طبخ: مطبوخ- غذاى پخته.

[6] جوينى: نان جو.

[7] ميده: نوعى نان شيرينى بسيار لذيذ.« ميده‌نه»- به معنى خوانسالار و« ميده چين» به معنى سفره‌چين استعمال شده و اين نوع تركيبات موجب گرديده كه بعضى تصور كنند ميده مخفف مائده است.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 303
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست