و همچنين در
روايات معتبره وارد شده است كه با ناپديد شدن شفق، وقت مغرب پايان مىپذيرد[2]،
و جماعتى از علماى ما به اين روايات عمل كردهاند و مابين غروب خورشيد و ناپديد
شدن شفق را براى شخص مختار وقت مغرب قرار دادهاند و بعد از آن را براى شخصى كه
مضطر باشد، تعيين كردهاند.
و اظهر نظر
متأخرين است كه مقصود از تنگ بودن وقت مغرب، وقت فضيلت آن است، نه وقت اداى آن. پس
منظور از برائت امام صادق 7 از كسى كه نماز مغرب را به تأخير اندازد تا
ستارگان ظاهر شوند، برائت از كسى است كه معتقد باشد واجب است نماز مغرب تا آن زمان
به تأخير انداخته شود.
* اذان و
اقامه
سزاوار است كه
انسان اذان و اقامه را براى نماز مغرب ترك نكند. جماعتى از علماى ما مثل سيّد
مرتضى رضى اللّه عنه و ابن ابى عقيل و ابن جنيد قائل به وجوب اذان و اقامه براى
نماز مغرب شدهاند، بلكه بعضى از آنها گفتهاند كه در صورت ترك عمدى اذان و اقامه،
نماز مغرب باطل است.