نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 97
بنابر اين جز قبول وجود چارهاى ندارد، پس
ظاهر در مظهر ماهيت معلول كمالات علت است- به مقدار قابليت معلول- اگر چه محجوب و
پوشيده پندارد كه آنها از معلول است، گويى كه ماهيت معلول آينهاى شفاف است و شأن
آينه جز حكايت صورتى كه در برابر دارد نمىباشد، زيرا در ذات خود خالى از تمامى
صورتها است، حال تمام ممكنات- و آنچه از كمالات محسوس و معقول را كه در آنها
مشاهده مىشود- آينههايى بدان كه صور صفات حق متعال در آنها است، بلكه همه آنها
را يك آينهدان تا از اهل مشاهده گردى.
120/ 3 سپس به سوى ادراك كننده آنها بر شو كه از تو بيرون نيست و به
هر چه كه ادراك مىكند- از آن جهت كه ادراك مىنمايد- احاطه دارد، و اين احاطه
علمى است، زيرا علم از ذات عالم جدا شدنى نيست، پس ذات تو به تمام معلومات تو
احاطه دارد؛ و آن هم در ذات تو است؛ پس نفست عبارت از همان آينهاى است كه بيان
شد، و اين بالاتر از (مقام) پيشى است، چون تو در آن مقام موجود حقيقى را در غير
خودت مشاهده مىكردى و در اينجا در ذات خودت مشاهده مىكنى.
121/ 3 سپس بالاتر بيا و ببين كه ذات تو ممكن است و هر ممكنى از آن
جهت كه ممكن است غير موجود است (و به وجود واجبى موجود است) پس آن (ممكنيّت) را از
ميان بردار و اشيا را از آن جهت كه تجلياتاند به حضرت احديت كه قائم به اويند
نسبت ده، اينها كمالات حق متعال است كه در آن (يعنى ذات خود اين كمالات را) مشاهده
خواهى كرد.
122/ 3 سپس بالاتر بيا و ببين كه با اين همه مشاهدات از مرتبه ادراك
كننده بيرون نرفتهاى، پس محال بودن محل بودنت روشن شد، بنابر اين در حقيقت ادراك
كنندهاى جز حق تعالى وجود ندارد.
123/ 3 تأنيس و پيوند دادنش بيان خود ايشان است كه: بسيط از يك جهت
قابل و فاعل- با هم- نيست، يعنى اگر قابل چيزى است (از همان جهت) فاعل چيزى نيست،
زيرا فاعل بودن شأن ظاهر است و قابل بودن كار مظهر.
124/ 3 اين نخست بدان جهت است كه تأثير شئى در نفس خود لازم مىآيد و
اين همان
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 97