نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 746
و هيچ موطنى بعينه ندارد، با اينكه در عين
برتر بودن و تنزه و اطلاقش از هر صورت و عالم و موطن و مقام و مرتبه با تمام اشيا
ارتباط دارد؛ و هيچ عالم و موطنى از مظهرى كه اختصاص به او داشته باشد خالى نيست،
و به واسطه اين مظهر كمالى است كه حكم تصرف كامل به واسطه مرتبه جامعش در اين عالم
باقى ميماند، و اثر حق و مدد و يارى او به واسطه كامل از جهت اين مظهر جارى مىشود
و «بر صورت او بودن» جايز است كه بر وى گفته شود.
279/ 5 اگر در جارى بودن مدد و يارى حق تعالى در هر موطنى به وسيله
مظاهر شك كردى، تجلى استواى عرشى رحمانى را يادآر كه فرموده:
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، يعنى:
خداوند رحمان بر عرش استيلا دارد (5- طه) مفهوم مىشود كه عرش مظهر
رحمانيت و ايجاد او است به واسطه وجود عام، و سخن رسول خدا 6 را
يادآر كه در حديث مشهور فرموده: خداوند در بهشت جاودان در خانهاى كه ساكن است بر
او[1] وارد
مىشود، اين حديث اشاره به اين دارد كه بهشت عدن مسكن او است[2]
و آن در «زور اعظم» مشهود است، و حال فصل و قضا و آمدن آن دو در سايبانهايى از ابر
با فرشتگان آسمان هفتم را يادآر، و تحول او[3]
در صور براى امتها در حال استوا و استيلاى بر كرسى فصل و قضا را يادآر، و بيان
رسول خدا 6 را در حديث جهنم يادآر كه فرمود: جبّار قدم خودش را
در آن مىگذارد، و فرود آمدنش را به آسمان دنيا در هر شب- با تقدّسش به ذات خود از
مكان و زمان و حلول و تغيير و پديد آمدن- يادآر كه تمام اينها به واسطه مظاهر او
است كه مناسبت با هر مقام دارند (يعنى هر يك مناسبت با مقامى مخصوص دارد) پس از
اين (مطلب) راز معيّت ذاتى الهى را كه آبادان و داير كننده هر موطن و مرتبه و علم
و مكان است- با بينونت تام- بفهم، براى اينكه معيّت به سبب ظهور تعيّنى نسبى منافى
بينونت در ذات احدى اطلاق او نمىباشد، اين شأن كاملان است.
280/ 5 و اما غير كاملان در بهشت استقرار دارند؛ از آنان چيزى خارج
بهشت جدا نمىشود، و اگر باشد به نسبت عرضى است نه ذاتى؛ و يا به اعتبار بىمكان
بودن ارواح ايشان