نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 534
باشد حق خلافت را به جاى نياورده است، و اين
در فرشتگان بالفعل نيست، چنانكه به زودى روشن و بيان خواهيم كرد.
770/ 4 چون اين بيان گرديد گوييم: هنگامى كه خداوند اراده تكميل آدم
و هر يك از پيامبران خاص خودش را كه مىخواهد كرد؛ يعنى از دو جهت گفته شده، آغاز
به تكميل اجزايش كرد، لذا فرشتگان را كه اشرف اجزاى كونى و وجودى اويند مورد خطاب
قرار داد و فرمود: إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً،
يعنى: من در زمين خليفه و جانشينى مىآفرينم (30- بقره) تا آنچه از نقصان و نارسايى
كه حاصل از وجوه امكان است و در وجودشان پنهان بود ظاهر و آشكار گردد، و آن هجده
خصلت و خوى زشت بود كه در آنان پنهان بود و از آنها بىخبر بودند.
771/ 4 اول طعن و عيب گرفتنشان به آدم. دوم نسبت دادنشان مر آدم را
به تهمت و خونريزى و تباهى- بدون مشاهده- سوم افترا زدن به مرد زندار. چهارم
گواهى دادن در نزد حاكم- پيش از گواهى خواستن- پنجم بدگمانى درباره او. ششم كاوش
كردن از عيبهاى او. هفتم اظهار كردن آن عيب. هشتم آن (اظهار) از روى استدلال عقلى
بودن به واسطه آلت فعل- يعنى شهوت و غضب- بر فعل فساد و خونريزى. نهم روى
برگردانيدن از طلب يقين و بينش در اين موضوع. دهم غيبت كردنشان از آدم در پيشگاه
حق تعالى.
يازدهم حسادت كردنشان بر برترى آدم و صلاحيتش براى خلافت. دوازدهم
حرص و آزشان بر مقام خلافت. سيزدهم پندار نامطابقشان بر اين كه آنان صلاحيت خلافت
را دارند، يعنى نظر به جمعيتهاى سهگانه، سزاوار بود كه دربارهشان گفته شود:
حفظت شيئا و غابت عنك اشياء، يعنى چيزى مىدانى و خيلى چيزهاى را نمىدانى[1]. چهاردهم اعجاب و خودبينىشان.
پانزدهم ديدن عمل و طاعتشان. شانزدهم نسبت دادن فعل تقديس را به خودشان، نه به حول
و قوه و توفيق و نگهداشت پروردگارشان. هفدهم اعتراض كردنشان بر پروردگارشان. هجدهم
پاك داشتن خودشان را به سبب دورى از نقايص.