نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 398
است كه رنگ حكم نسبت حيات را گرفته و ظاهر
كننده عين نور وجودى غيبى است.
278/ 4 سپس تجلى حبّى كه به واسطه علم از آن برانگيخته شده نسبت
اراده را كه سرآغاز سرّ حبى است آشكار و ظاهر ساخت، پس از آن قدرت به آن حالى كه
گفته شد تعين يافت و اصول ظهور نتيجه كه دو مقدمه باشند تمامى يافت، هر مقدمهاى
تركيب از دو فرد يافته بود كه روى هم چهار گشت، و يكى از آنها كه سرّ احديت جمع
است؛ از حيث نسبت اراده كه به حكم آن؛ سه اسم باقى ديگر رنگ گرفتهاند- يعنى هنگام
پنهان بودنش در سه اسم ديگر براى حصول اثر و كمال آن- در رفت و آمد بود، در اين
حال فرديت حصول پيدا كرد.
279/ 4 سپس به واسطه اين حركت غيبى كه عبارت از ترداد است سرّ نكاح
آشكار گشت و نتيجه هم در پى آن آمد- از پى آمدن استلزام نه از پى آمدن ظهور- و
تعيين مرتبه كه عبارت از محلّ نفوذ اقتدار است به واسطه حركت حبّى باقى ماند تا
عين مقصود- به حسب احكام اصول مذكور- يعنى اسماء ذاتى كه لازم مرتبه وحدانيت
غيبىاند و حامل خواص آن (مرتبه وحدانيت) و مظهر (و يا مظهر) رازهاى آن؛ ظاهر
گردد، و اسماء ديگر غير اين اسماء پائينتر از اين اسماءاند- اگرچه كلى باشند-
وگرنه اسماء تفصيلىاند كه تعلق به عالم تدوين و تسطير (عالم تركيب) داشته و در آن
متعيناند.
280/ 4 گويم: بيان حضرت شيخ قدس سره در تفسير روشن كننده مطلب مفتاح
است، ولى در آن رازهاى پنهان هنوز باقى مانده كه نياز به روشن كردن دارد، اينها
جز به توفيق الهى- براى كسى كه عنايت فتّاح ياريش مىكند- كشف و روشن نمىشود،
آنچه را كه علمم بدان رسيده و فهمم توان درك آن را آورده اين است كه تجلى حبّى به
واسطه برانگيخته شدنش از تجلى ذاتى كمالى كه براى علم شهود كمال جلا و استجلا را
لازم آورد؛ رنگ حكم حيات را گرفت و «حى» شد، يعنى درّاك فعال، چون معنى «حى» يعنى
نور، و شأن نور اين است كه عين نور وجودى را ظاهر مىكند و او «حى القيوم» است، و
به حكم علم عالم است و به سبب اقتضاى آن دو، حاوى طلب براى مفعول معلوم است، ولى
طلب او يك مقدمه است و تاكنون غيرى وجود ندارد، پس هنگامى كه اين به واسطه طلبش و
گردشش بر حقايق قوابل كونى كه
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 398