نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 175
محبوبى و قرب فرايض- و تأخر سلوك از جذبه و
تقدّم بقاء اصلى از فنا، آشكار شود بندهاى كه بدو تجلى شده آلت ادراك حق تجلى
كننده است- يعنى آنجا كه حق تعالى بر زبان بندهاش مىفرمايد: سمع الله لمن حمده
(خدا سپاس آنكه را كه ستايشش كرد شنيد)- و هنگام پايان يافتن دو سير و جمع بين دو
حكم- در آغاز و انجام- به گونهاى دو حالت پشت سر هم و يا با هم ظاهر گردد- يعنى
آنجا كه فرموده: وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ
اللَّهَ رَمى (تو نينداختى وقتى كه انداختى بلكه خدا بود كه
انداخت)- در هر حال[1] اين ادراك
و شهود و تجلى از جهت تعيّن و مشيت و علم اقدس او به ذات خودش از حيث واحديت آن
كثرت است؛ نه از حيث اطلاق و احديت آن (يعنى كثرت) پايان سخن فرغانى.
393/ 3 از سخن حضرت شيخ قدس سره در تفسير دو وجه ديگر فهميده مىشود،
يعنى به واسطه عدم شهود انسان مر حق تعالى را، و بلكه حقايق الهى را- مگر در مظاهر
و به حسب مظاهر- لذا خواستيم اين قسمت از اشاره بدان دو وجه خالى نباشد:
394/ 3 نخست: غايت ظهور حق تعالى است به خالص نورانيت و بساطتش، چنان
كه پيغمبر 6 به عايشه فرمود: نور است چگونه مشاهدهاش كنم؟ چون
در فكوك آمده كه: نور حقيقى ادراك نمىگردد ولى بدان ادراك تحقق مىپذيرد، و ظلمت
بر عكس آن است، يعنى ادراك مىشود ولى بدان ادراك حاصل نمىگردد، و ضياء از آميزش
اين دو حاصل آمده، يعنى هم ادراك مىشود و هم بدان ادراك تحقق مىپذيرد، و تعين
يافته از آميزش نور و ظلمت عالم مثال است، از اين روى ضياء صفت ذاتى او است،
395/ 3 و مؤيد آنچه كه از تفسير بيان شد اين كه: بساطت حجاب او است و
به واسطه تركيبى كه همان تركيب؛ پردهاى است بر روى حقايق، حجاب برخاسته مىشود، و
اگر چه جز معقول بودن جمع آن را- كه وجود ندارد- نمىافزايد. و اين از شگفتترين
شگفتىها است.
396/ 3 دوم: نهايت قرب او است، چون او به ما از رگ گردن نزديكتر
است، زيرا وجود به هر موجودى نزديكتر از هر نزديك است، براى اين كه بينايى- مانند
بينش- جز متوسط
[1] - اين جواب هرگاه چيزى از ذات دانسته و يا مشاهده
شد مىباشد، يعنى خبر آن مبتد است.
نام کتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) نویسنده : خواجوي، محمد جلد : 1 صفحه : 175