آخرت را فروخته و نصيب خود از بهشت را رها كردهاند، زيرا
كسانى كه اين سحر را مىآموختند، همان افرادى بودند كه اعتقاد داشتند كه نه پيامبر
هست، نه خدايى و نه بعث و قيامتى، و لذا خداوند مىفرمايد: «وَ لَقَدْ عَلِمُوا
لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» (و آنان مىدانستند كه
هر كس خريدار اين مطالب باشد در آخرت نصيبى ندارد) زيرا آنان معتقد بودند كه اصلا
آخرتى وجود ندارد يعنى عقيده داشتند كه اگر آخرتى وجود نداشته باشد، بطريق اولى
نصيب و بهرهاى بعد از اين دنيا نخواهند داشت و اگر بعد از دنيا، آخرتى باشد، آنان
با اين كفر خود، بهرهاى در آن جهان نخواهند داشت، سپس فرمود: «وَ لَبِئْسَ
ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ» (خود را به بد چيزى فروختند) يعنى به عذاب، چون
آخرت را به دنيا فروختند، و خود را در گرو عذاب دائمى قرار دادند، «لَوْ كانُوا
يَعْلَمُونَ» (اگر مىدانستند) كه خود را به عذاب فروختهاند، ولى اين مطلب
را نمىدانند زيرا به آن كافر هستند، و وقتى در حجّتهاى خداوند نظر نكردند تا
بفهمند و علم يابند، خداوند آنان را بخاطر اعتقاد باطلشان و انكار كردن حقّ، عذاب
نمود.
يوسف بن محمّد بن زياد و
عليّ بن محمّد بن سيّار از پدران خود (كه