responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 422

درخت را حركت مى‌داد و از تنه آن همچون كودكى فرياد مى‌زد كه: اى بندگانم! از شما راضى شدم، راحت و خوشحال باشيد، آنان هم سر از سجده برداشته، شراب مى‌نوشيدند و موسيقى مى‌نواختند و سنج مى‌زدند و آن روز و شب را به همان حال سپرى مى‌كردند و سپس مى‌رفتند.

و عجمها نام ماههاى خود را از نام اين آبادى‌ها گرفتند و ماههاى خود را آبان ماه، آذر ماه، و غيره ناميدند، چون اهل آن قريه‌ها مى‌گفتند: اين عيد فلان ماه است و آن عيد فلان ماه و در زمان عيد، بزرگترين آبادى، كوچك و بزرگ آنان، در آن شهر جمع مى‌شدند و در نزد چشمه و صنوبر، چادرى از حرير كه انواع نقش و نگار بر آن بود، برمى‌افراختند. اين چادر دوازده در داشت كه هر درى مربوط به اهل يك قريه مى‌شد، آنان در خارج از چادر در مقابل صنوبر سجده كرده و قربانى‌هائى چند برابر قربانى درخت قريه‌هاى كوچكتر، ذبح مى‌كردند، و شيطان نيز نزد آن درخت مى‌آمد و صنوبر را به شدّت تكان مى‌داد و با صداى بلند از درون آن سخن گفته، و بيش از وعد و وعيدهاى تمام شياطين‌

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 422
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست