responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 416

مى‌ترسى و خدا سزاوارتر است كه از او بترسى) سپس زيد بن حارثه او را طلاق داد و آن زن نيز عده طلاق نگه داشت و بعد از آن، خداوند او را به عقد حضرت رسول 6 در آورد، در اين باره آيه‌اى نازل فرموده، چنين گفت: «فَلَمَّا قَضى‌ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها لِكَيْ لا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا» (و آنگاه كه زيد كام خويش از او برگرفت [و طلاقش داد] او را به عقد تو در آورديم تا بر مؤمنين در مورد [ازدواج با] همسران فرزند خوانده‌هاى خود، بعد از آنكه [آن فرزند خوانده‌ها] از آنان كام خويش برگرفتند، گناهى نباشد و خواسته (يا فرمان خدا) انجام شدنى است- احزاب: 37)، سپس خداوند عزّ و جلّ دانست كه منافقين به خاطر اين ازدواج، بر آن حضرت خرده خواهند گرفت، لذا اين آيه را نازل فرمود: «ما كانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ‌» (در آنچه خدا به پيامبرش رخصت داده، بر پيامبر گناهى نيست- احزاب: 38). مأمون گفت: دلم را آرام كردى يا ابن رسول اللَّه! و آنچه را بر من مشتبه شده بود، برايم واضح كردى، خداوند از طرف انبياء و اسلام شما را جزاى خير دهد! علىّ بن محمّد بن جهم گويد: مأمون براى نماز برخاست و دست محمّد

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 416
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست