آهن و سنگ بيرون مىآورى! اى كه روح را از بين امعاء و احشاء
خارج مىكنى![1] مرا از دست
هارون نجات بده.
راوى مىگويد: وقتى حضرت
موسى بن جعفر عليهما السّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را
ديد كه بسراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش
ايستاده است و مىگويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن و گر نه، گردنت را
با اين شمشير مىزنم.
هارون از هيبت آن مرد
وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهما
السّلام را آزاد كن.
راوى ادامه داد: دربان
به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت:
خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان
فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهما
السّلام- ترسان و نگران از جا
[1]- شايد اشاره به اين حقيقت باشد كه روح در
هنگام مرگ از بدن خارج مىشود كما اينكه فرموده است:« إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ-»
واقعه 83( آن زمان كه روح به حلقوم برسد).