responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمة الحقائق فيض كاشانى نویسنده : كاشانى، محمد بن شاه مرتضي    جلد : 1  صفحه : 96

روح را از براى ايشان بيان كنند در فتنه و بلا مى‌افتند، خداوندگار عالم در قرآن كريم‌[1] فرموده‌اند: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا»[2] يعنى سؤال مى‌كنند از تو كيفيّت روح را، بگو- اى محمّد- كه روح از چيزهاى پنهانى‌[3] پروردگار من است و از محض قدرت آفريده شده و به شما نرسيده است مگر كمى از علم‌[4]، يا راه نبرده است به علم مگر كمى از شما.

و بعضى از اسرار آن است كه في نفسهِ فهميده مى‌شود و عقل از فهميدن آن‌[5] عاجز نيست امّا ذكر آن ضرر به بسيار كسى از شنوندگان مى‌رساند]m .b 32[ و سرّ مسأله قضا و قدر از اين قبيل است و از اين راه است كه منع از اظهار آن شده. و دور نيست كه ذكر حقيقت بعضى چيزها به بعضى از مردم ضرر رساند مثل ضررى كه نور آفتاب به چشم مرغ شب پر و ضررى كه بوى گُل به دِماغ جعل مى‌رساند.

و بعضى از اسرار آن است كه اگر صريح گفته شود فهميده خواهد شد و ضررى ندارد امّا بيان آن در لباس استعاره و رمز مى‌شود تا وقع آن در دل شنونده‌[6] بيشتر باشد و مصلحتى در ضمن عظمت وقع او در دل نيز باشد، چنانچه اگر كسى بگويد: ديدم فلانى را كه گوهر قيمتى را در گردن خوك مى‌آويخت! و اين سخن كنايه است از آنكه علم و حكمت را تعليم به‌[7] نا اهلش مى‌كند و گاه باشد ظاهر اين سخن در ذهن شنونده جايى‌[8] گيرد امّا كسى كه دانا باشد و ملاحظه كند و بداند كه آن مرد گوهر قيمتى ندارد و در جايى است كه خوكى با او نيست به سرّ و باطنِ اين كلام متفطّن مى‌شود. و در اين‌


[1] - كريم/a مجيد.

[2] - إسراء: 85.

[3] - پنهانى/s نهانى.

[4] - مگر كمى از علم/a از علم مگر كمى.

[5] -a s - آن. و بالاى آن درm « او» آمده است.

[6] - شنونده/a شنوندگان.

[7] -s - به.

[8] - جايى/s a جاى.

نام کتاب : ترجمة الحقائق فيض كاشانى نویسنده : كاشانى، محمد بن شاه مرتضي    جلد : 1  صفحه : 96
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست