فهميدنْ تفاوت در ميان مردم پيدا مىشود[1] چنانچه در حديث وارد شده: آيا
نمىترسد كسى كه پيش از امام سر از سجده برمىدارد اينكه خداى عزّ وجلّ سر او را
سر الاغ گرداند[2]! و اين
تغيير[3] نظر به
صورت هرگز نشده و نمىشود امّا نظر به معنا متحقّق شده، چراكه حقيقت الاغ و خاصيّت
او كمشعورى و نفهميدگى است و هركه سر از سجده پيش از امام بردارد سر او در كم
شعورى و نفهميدگى سر الاغ خواهد بود. و مقصود در حديث همين است و بَس نه صورت آن
كه ظرف معناست؛ چراكه جمع كردن ميان اقتدا و پيشى بر امام جستن از نهايت بىعقلى
است چو[4] اين دو
كار نقيض يكديگرند. و اين نوع كلام برمىگردد به اينكه تعبير از معنا به صورتى
كرده شود كه متضمّن آن معنا يا مثل آن معنا باشد.
و از اين قبيل است آنچه در قرآن مجيد واقع شده كه: «فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً
قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ»[5] يعنى گفت خداى عزّ وجلّ به آسمان و زمين كه: آفريده شويد خواهى
نخواهى، پس گفتند كه: آفريده شديم در حالتى[6]
كه فرمانبرداريم. و شكّى نيست كه تأثير كردن قدرت خداى عزّ وجلّ در آسمان و زمين و
متأثّر شدن[7] آنها
بِالطَّبع تشبيه شده به امر كسى كه فرمانِ او برده شود و اطاعت نمودن شخصى كه به
رغبت فرماندارى كند.
و از اين قبيل است آيه: «إِنَّما قَوْلُنا
لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[8] يعنى كلام ما با چيزى كه اراده ايجاد آن نموده باشيم آن است كه
بگوييم بشو، پس بشود. و اين نوعى است از كلامهاى باطنى كه بىحرف و صدا باشد.