يعنى اگر سؤال كنى از جماعت كفّار كه
آسمانها و زمين را كه آفريده؟ هرآينه خواهند گفت كه: خدا آفريده است.
پس ثابت شد كه آنچه در شرع شريف وارد شده با عقل طبيعى كه سرشته شده
است در طينت هركس كه از آفتها سالم باشد كافى است در راهنمايى خلايق به راه حقّ و
احتياج نيست به تكلّفهايى كه جماعت متكلّفين[1]
نمودهاند در اظهار دليلها و اقامت حجّتها بر امور دين با آنكه آن جماعت مرتبههاى
مختلف و رأىهاى پريشان و هواهاى متناقض مىدارند و جمع كردهاند نادانى را با
بىادبى؛ امّا نادانى ايشان آن است كه طريق دلالت دليلهايى كه خداى عزّ وجلّ نصب
كرده ندانستهاند. و امّا بىادبىها آن است كه در نصب نمودن دليلهايى كه گمان
بردهاند و داخل آنها شدهاند[2] معارضه با
خداى عزّ وجلّ نمودهاند از آن راه كه فكرهاى خود را در دين تمامتر مىدانند از
آنچه حقّ تعالى راهنمايى نموده[3]، و مرتبه
حقّ سبحانَهُ از آن بلندتر است كه اين گمان رود آيا خداوند عالم دين ناقصى
فرستاده[4] و در
تمامىِ دين استعانت از ايشان جسته؟ يا دين تمامى فرستاده[5]
و پيغمبر از رسانيدن و اداى آن تقصير كرده؟ و حال آنكه حقّ تعالى در قرآن فرموده: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»[6] يعنى تقصير نكردهايم در فرستادن چيزها در قرآن و در آن بيان]m .a 91[
هر چيزى شده.
حضرت أمير المؤمنين سلام اللَّه عليه وآله[7]
فرمودند: قرآن ظاهرش بسيار خوشآيند[8] و باطنش
بسيار عميق است. و عجايب آن[9] فانى و
غرايب آن[10] به حدّى