در نزد او واضحتر بود اتيان به معجزه نمود
تا آنكه همهكس در كار خود بر بينايى باشد و از براى آنكه هلاك شود هركه هلاك شود[1] در هنگامى كه حقّ در نزد وى ظاهر
شده باشد و[2] نجات يابد
هركه نجات يابد در حالتى كه حقّ در]m .b 81[ پيش او ظاهر باشد.
و بعد از آن تمام گردانيد از براى مردم امر دين را به حيثيّتى كه
محتاج نبودند امّت آن به كتابهاى پيغمبران سابق در چيزهايى كه اهتمام به آن باشد و
به كار آيد در امر دين.
و كسى را نمىرسد كه بگويد: ثبوت پيغمبران و شريعتها موقوف است بر
ثبوت صانع و صفتهاى كمالى، پس چون صانع و صفات او را به پيغمبران و شريعتها توان
شناخت؟!
از براى آنكه در جواب گوييم: سخنان پسنديده پيغمبر و در جميع افعال
معصوم بودن دليلى[3] است بر
صدق آن[4]. و اگر[5] فرض كنيم كه صاحب اين نوع كلام و
بيان نمىبود شريعت او حجّتى است بر راستىِ آن از آن حيثيّت كه مطابق مقتضاى
عقلهاى سليم است از براى آنكه برهانهايى كه پيغمبر مىآورد[6]
چاره در پيروى نمودن آن نمىباشد و معجزهها و حجّتهاى او هر[7]
خصمى را الزام مىدهد به نوعى كه ديگر مجال سخن نمىماند با آنكه معرفت صانع و
صفات او كه[8] شريعت
موقوف بر آن است نازلِ منزله امور بديهيّه است كه هركه اندك شعورى داشته باشد حكم
به آن مىكند. در قرآن مجيد نازل شده: «وَ لَئِنْ
سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»[9]