تَنى چند به پارسى گردانىِ آن همّت
گماشتهاند، از جمله شمس الفصحاء ميرزا محمّد محيط قمى، و فرزانه فقيد شيخ محمّد
باقر ساعدى. همچنين ابراهيم بن مير معصوم قزوينى تقريظى به سال 1126 ه بر آن
نگاشته است[1].
امّا ظاهراً نخستين ترجمه آن- كه كتاب فَرا روست- به خامه نوه برادر
مؤلّف يعنى علّامه مولى نور الدّين محمّد بن مرتضى كاشانى شُهره به نور الدين
اخبارى باشد، چرا كه كارِ خود را در شب بيست و چهارم از ماه ربيع الأوّل 1098 ه به
پايان برده است.
او كه تا سال 1115 ه مىزيسته، از بزرگان و صاحب قلمانِ خاندان علمى
فيض به شمار بوده و از بزرگانى همچون مولى محمّد طاهر قمى، علّامه محمّد باقر
مجلسى و عموى پدرش فيض كاشانى دانش آموخته و اجازه روايت گرفته است.
وى سرودهها و چامههايى به تازى و پارسى دارد كه در آنها به «فقير»
تخلّص كرده است. آثار متعدّد گرانبهايى نيز از خود بر جاى گذاشته كه برخى از آنها-
همچون كتاب حاضر- پيوندى با نگاشتههاى عموى بزرگوارش دارد، مانند: تعليقات بر
تفسير صافى، مستدرك الوافي و تك نگاشتى در گزاره احوال فيض كاشانى[2].
و از اين بر مىآيد كه در ميان استادانِ خود بيشتر تحت تأثير فيض بوده است.
همچنين افزون بر ريز بينى و چيره دستى در فنّ ترجمه، نثر استوار و
شيواى او
[1] - نگر: فهرستهاى خود نوشتِ فيض كاشانى: 167- 169.
[2] - براى شناخت بيشتر نور الدّين اخبارى و نگاشتههاى
قلمىاش، نگر: هدية ذوي الفضل و النهىبترجمة علم الهدى، از شهاب الدين مرعشى
نجفى- مطبوع در سر آغاز جلد نخستِ معادن الحكمة- صص 30- 35. و نيز پيشگفتار استاد
حسين درگاهى بر تحقيقِ تفسير المعين 1: 7- 18. طبع كتابخانه آية اللّه مرعشى قم.