باشد از خوار ساختن[1]
خود و از شبهه شريكان؛ زيرا كه حاضران شريك او مىشوند در آن چيز.
و يا سزاوار آن است كه اظهار آن بنمايد به نيّت اخلاص و صدق و سالم
بودن از تلبيسِ حالت فقر و به نيّت اسقاط جاه و منزلت و اظهار عبوديّت و مسكنت و
بَرى بودن از تكبّر و برپا داشتن سنّت شكر و غير اينها؛ زيرا كه پنهان داشتن و
اظهار نمودن مختلف مىشوند[2] به
اختلاف نيّتها و حالتها و شخصها. و بايد كه رعايت اين بشود كه موضع فريب است.
فصل [بدون حاجت سؤال نشود]
سزاوار از براى مؤمن آن است كه بىاحتياجى كه او را مضطرّ گردانيده
باشد سؤال ننمايد، بلكه تا ميسّرش شود از سؤال عفّت نمايد؛ زيرا كه در دنيا خوارى
و پريشانى نقدى است و در قيامت حساب دور و درازى دارد.
روزى حضرت پيغمبر 6 به اصحاب خود فرمودند: آيا
بيعت نمىكنيد؟ گفتند:
يا رسول اللَّه! ما[3] با تو
بيعت كردهايم! فرمودند: بيعت كنيد كه از مردم هيچ چيز نطلبيد[4].
پس اصحاب بيعت كردند و بعد از آن گاه مىبود كه تازيانه از دست يكى از ايشان
مىافتاد و از اسب فرود مىآمد از براى تازيانه و به كسى نمىگفت كه آن را به من
ده[5].
وآن حضرت مىفرمودند: اگر يكى از شماها ريسمانى بردارد و پشته هيمه
را بسته بر دوش بياورد و بفروشد و به آن آبروى خود را محافظت كند بهتر خواهد بود
از آنكه سؤال كند.