كه بعضى از حكما گفتهاند كه: وقتى قرآن را
مىخواندم و حلاوتى از آن نمىيافتم تا آنكه مىخواندم آن را به كيفيّتى كه گويا
از پيغمبر 6 مىشنوم كه بر اصحابش مىخواند، و بعد از آن به
مرتبه بالاتر ترقّى كردم و قرآن را به طريقى مىخواندم كه گويا از جبرئيل مىشنوم
كه به[1] پيغمبر
6 القا مىنمايد، و بعد از آن خداى عزّ وجلّ لطف نموده[2] به مرتبه بالاتر كه از متكلّم به
آن مىشنوم و در اين]m .b 611[ هنگام لذّتى و عيشى[3]
مىيابم كه صبر از آن نمىتوانم كرد.
فصل [بيزارى جستن]
و از جمله امور باطنى بيزارى جستن است. يعنى خود را از گردانيدن از
معصيتها و قوّت بر طاعتها بَرى داند و نظر نكند به خود به عين رضا و خودپسندى. و
هرگاه آيههاى نويد به بهشت و مدح صالحان را خواند آنها را با خود نداند بلكه با
صاحبان يقين و صدّيقين داند و مشتاق باشد كه خداى تعالى او را به ايشان ملحق
گرداند. و هرگاه آيه غضب و مذمّت گنهكاران و صاحبان تقصير را[4]
تلاوت كند آنها را با خود داند و فرض كند از راه ترس و بيم كه اوست مخاطب[5] به اينها.
و حضرت أمير المؤمنين سلام اللَّه عليه[6]
اشاره به اين فرموده در خطبهاى كه وصف پرهيزكاران را نموده به اينكه: هرگاه
بگذرند به آيهاى كه در آن ترسانيدنى باشد[7]
گوش[8] جان را
به سوى آن متوجّه مىسازند و گمان مىكنند كه صداى آتش جهنّم در گوش ايشان است[9].