ايستاده است و خداى عزّ وجلّ نظر به وى
مىكند و از وى مىشنود. و حال چنين كسى سؤال و افتادگى و شكستگى و زارى است.
و مرتبه بعد از اين آن است كه به دل ببيند كه گويا خداى عزّ وجلّ با
وى خطاب مىكند به لطفهاى[1] خود و به
انعام و[2] احسان
خود با وى راز مىگويد. و مقام بنده در اين حالت حيا و تعظيم و گوش داشتن و فهميدن
است.
و مرتبه بعد از اين آن است كه در كلامْ متكلّم را بيند و در كلمهها
صفتها[3] مشاهده
كند. و نظر او نه به خود و نه به قرائت و نه به تعلّق گرفتن انعام به آن باشد از
آن حيثيّت كه انعام به وى شده، بلكه تمامى همّت او مقصور بر متكلّم و فكر او موقوف
بر آن باشد گويا كه چندان در ملاحظه و مشاهده متكلّم محو شده كه به ديگرى
نمىپردازد.
و اين مرتبه مقرّبان است و آنچه پيش از اين مذكور شد مرتبه أصحابُ
اليمين است و هرچه از اينها بيرون است از مراتب غافلان است.
و حضرت امام جعفر صادق 7 از مرتبه آخرين خبر داده به آنچه
فرموده كه:
خداى عزّ وجلّ تجلّى نموده است از براى بندگان در قرآن مجيد امّا
مردم نمىبينند[4].
و نيز فرموده در[5] هنگامى
كه حالتى آن حضرت را در نماز رو داد[6]
كه به روى درافتادند و بيهوش گشتند و وقتى كه به هوش آمدند جمعى از سبب آن حالت
پرسيدند[7]، فرمودند
كه: اين آيه را مكرّر بر دل خود مىخواندم تا آنكه از گوينده آن شنيدم و بعد از آن
جسمِ من تاب مقاوت معاينه قدرت او را نياورد و ثابت نماند.
و در اين مرتبه حلاوت و لذّت مناجات بسيار عظيم مىگردد. و از براى
اين است