و هرگاه بنده خود را در قرائت در لباس تقصير
ملاحظه نمايد آن ملاحظه سبب قرب به حقّ مىشود؛ از براى آنكه هركسى كه مشاهده بُعد
در عين قرب نمايد خوفى[1] در وى
ناشى مىشود كه او را در قرب به مرتبه بالاتر مىرساند و هر كسى كه مشاهده قرب در
عين[2] بُعد
نمايد فريفته مىشود به امنى كه او را به مرتبه واپستر از آنچه در اوست از دورى
مىرساند. و هرگاه بنده از مرتبه التفات به نفس خود تجاوز و[3]
در قرائت مشاهده غير خدا نكند نظر به حالات او اسرار عالم باطن از براى او منكشف
مىشود.
و هرگاه آيات رحمت را تلاوت كند و حالت انبساط و شكفتگى بر وى غالب
باشد[4] صورت
بهشت از براى وى ظاهر مىشود و مشاهده آن را مىنمايد گويا كه آن را معاينه
مىبيند. و هرگاه خوف بر وى غالب شود صورت جهنّم از براى وى ظاهر مىشود تا آنكه
مشاهده انواع عذاب آن را مىنمايد. و سبب در اين آن است كه قرآن مجيد مشتمل است بر
سهل و آسان[5] و بر سخت
و دشوار و بر چيزى كه امّيد به آن و ترس از آن داشته باشد و اين نظر به حسب اوصاف
قرآن است، زيرا كه بعضى از اوصاف رحمت و لطف و[6]
بعضى اوصاف انتقام و اخذ است و به حسب مشاهده كلمات و صفات قلب متغيّر مىشود در
اختلاف حالات و به حسب هر حالتى مستعدّ مكاشفهاى به امرى مناسبِ آن حالت و نزديك
به آن مىشود، زيرا كه محال است كه حال شنونده يك حالت باشد و حال آنچه شنيده
مىشود مختلف باشد، از براى آنكه در قرآن كلام راضى و كلام غضبناك و كلام صاحب
نعمت و كلام صاحب عقوبت و كلام جبّار متكبّرى كه پروا نكند و كلام مشفق مهربانى كه
كسى را وانگذارد مىباشد.