خوبى بكند و بجاى[1]
نياورد از براى وى[2] يك حسنه
مىنويسند[3]. زيرا كه
نيّت قلب ميلى است به خير و انحرافى است از هَوى و محبّت دنيا و اين نهايت حسنات
است.
و شكّى نيست كه تمام نمودن نيّت به عمل كردن موجب زيادتى تقويت نيّت
است.
و مقصود از ريختن خون قربانى خون و گوشت نيست بلكه ميل قلب است از
محبّت دنيا و صرف نمودن مال دنياست از براى رضاى خدا و اين حالت در هنگام جزم نيّت
حاصل شده. و اگر مانعى از عمل رو دهد خون و گوشت به خدا نمىرسد امّا پرهيزكارى
مىرسد و پرهيزكارى در دل مىباشد.
و از براى اين است كه وقتى حضرت پيغمبر 6 به جهاد
تبوك مىرفتند فرمودند:
به درستى كه در مدينه قومى هستند كه ما هيچ رودخانهاى را طى
نمىكنيم و هيچ گامى برنمىداريم كه ناخوش آيد كفّار را و هيچ نفقهاى نمىكنيم و
هيچ تنگى به ما نمىرسد مگر آنكه آن قوم كه در مدينهاند در اين اجر شريكند. و[4] جمعى گفتند: يا رسول اللَّه[5]! اين چون تواند بود و حال آنكه با
ما نيستند؟! فرمودند: عذرى مانع آمدن ايشان به جهاد شده، پس به حسن نيّت با ما
شريكند[6].
فصل [نيّت يا يكى است يا متعدد]
نيّت يا يكى است مانند برخاستن از براى احترام شخصى و يا متعدّد است
مانند تصدّق نمودن از براى فقر و خويشى[7]،
پس يا آن است كه هيچ يك از آنها به تنهايى مستقلّ نيستند و به اين مىتوان دانست
كه اگر جدا باشد امتناع از آن خواهد نمود. و يا